تقریبا یه ساعت اخر عروسی که مردا اومدن تو سالن زنونه بیشتر میزان خالی شده بود مام رفتیم جلو نشستیم حالا صندلی پشت ما دو تا پسر اومدن رو یکیشون بد کراش زدم اصلا نمی شناختمش حتی از خالم پرسیدم اونم نمیشناخت فامیلای عروس بودن فکر کنم خیلی باهم جسم تو چشم میشنذیم یعنی حدود سی ثانیه تو چشمای هم نگاه میکردیم یبار زیر لب گفت شمارتو بده من چون مامانم پیشم بود نتونستم تا اخرش که سوار ماشین شدم به هم نگاه میکردیم نمیدونم واقعا چرا نتونستم کار به این راحتی رو انجام بدم
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
دارم دیوونه میشم ببین یه فکرایی میکنم برم به یکی از پسرای فامیل که پیشش بود بگم اون یارو رو تو عروسی ...
بنظرم بهش بگو
درخواست دوستی با احترام نمی پذیریم. قوی باش،مثل یک لبخند پر از بغض✨🖤. کاربری ۴ نفره✨🎀 با افتخار دختران کوروش بزرگ👸🏻💗 فوتبال واسه ما یعنی زندگی esteghlal&real madrid Hala madrid