عادت کردم همهههههه چی بگم چه بد چه خوب بچم نیسم 21 سالمه
اگه دروغ بگم بهشم دلم طاقت نمیاره و بعدا راستشو میگم حتی اگه دلش بشکنه و چقدر دلش شکسته تاحالا بخاطر دروغام خدا لنتم کنه
حالا الان 9 روزه بهش دروغ گفتم دارم درسامو میخونم کارام دار خوب پیش میره چقدرم ذوق کرده مسافرته میگ درچه حالی بهش گزارش الکی میگم
و الان دارم از عذاب وجدان میمیرم و میدونم اگه بفهمه نه روز بهش دروغ گفتمم اشکش درمیاد ولی اگ نگمم تو دلم غوغاعههه
اگه درک نمیکنید یا چاره ای ندارید لطفا جواب ندید چون حالم خیلیی بده