2777
2789

عادت کردم همهههههه چی بگم چه بد چه خوب بچم نیسم 21 سالمه

اگه دروغ بگم بهشم دلم طاقت نمیاره و بعدا راستشو میگم حتی اگه دلش بشکنه و چقدر دلش شکسته تاحالا بخاطر دروغام خدا لنتم کنه

حالا الان 9 روزه بهش دروغ گفتم دارم درسامو میخونم کارام دار خوب پیش میره چقدرم ذوق کرده مسافرته میگ درچه حالی بهش گزارش الکی میگم

و الان دارم از عذاب وجدان میمیرم و میدونم اگه بفهمه نه روز بهش دروغ گفتمم اشکش درمیاد ولی اگ نگمم تو دلم غوغاعههه

اگه درک نمیکنید یا چاره ای ندارید لطفا جواب ندید چون حالم خیلیی بده 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

هر موضوعی که درت نهادینه شده. و نمیتونی تغییر ش بدی؛ ریشه در کودکی داره. یه جای آروم برای خودت بشین ...

خب عادتیه خود مامانم بهم یاده داده خودم میدونم اینو از بچگی گف همدم همراز فقط مادرته و همهههه چیو حتی ریز به ریز زندگیتو باید بگی

بچگی ساده بود ولی الان که بزرگتر شدم نمیتونم دردامو بهش بگم چون اگه ی ترک قلب من از دردش ورمیداره قلب اون از شنیدنش ده تا ترک ورمیداره ولی میدونم اینجوری با گفتن سبک میشم ولی میبینم چقدر مامانم شکسته میشه میخوام جلوی دهنمو بگیرم ولی نمیتونممم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز