خیانتای پی در پی شوهرم و +عکس پیاماش ک دیروز داده

مثل من مشیدی که میدونی چی میگم

ن میمردم و زنده میشدم باهر تمسخرشون

شباساعت دوازده میومد خونه باکلی زنگ زنگ زنگ

بعد بهش پیام داده بود ک من برم مریم خیلی میزنگه

اون جند.ه گفته بود ک مریم چی میخواد انقد میزنگه کی.ر میخواد

اگه میخواد نو نکنیشا شوهرمو میفرستم مال اون کوچیکه ب دردش میخوره

و شوهرم شوهرم شوهرم 

انقدرررررررررررررررر خندیده بود ک نوشته بود بخدا خوابم نمیبره بااین حرفت میمیرم از خنده چشمم ب مریم یفته

و دقیقا ی شب تاصبح نخوابید فقط راه میرفت تو خونه منه بی عقل بیخواب شدم دنبالش میرفتم میگفتم چته جاییت درد میکنه مشکلی داری میگفت نه همینجوری بیخودی انگار برام روزه و سرحالم و خواب اصلانداره چشام

میدونی من اب شدم باهر حرکتش باهرکلمه هلش

انقدر ک تو خودم ریختم منفجر شدم

خوشبحالت ک تصمیم گرفتی

لااقل تکلیفت باتصمیمت روشن میشه

ولی من(تاپیک قبلیمو بخونی متوجه میشی)این بار همه چیو دادم دست خونوادهام و میخوام بارضایت اونا پیش بره هرچند همه جز خواهرم و شوهرش میگن برو برو برو برو

کاش بتونم مثل خودت تصمیم بگیرم و بتونم ادامه بدم...

دعاکن برام من خیلی داغونم١۴سال شکست رو یجا دارم توضیح میدم واسه همه

چیزایی یادم میادکه ..

حتی وقتی بم نصیحت میکنن وسط حرفاشون یچیزایی میگن که تازه یادم میفته ک اره اینی ک این ادم داره میگه رو شوهرمن برعکسشو بهم گفتو من دم نزدم

بخدا بهش کفتم بااینکه بارها و بارها خیانت کردی ولی حاضرنیستم حتی خط ب پوستت بیفته

میگفتم تو انقد خوشبختی ک من حتی تو قبرتم میام باهات تنهات نمیذارم 

میگفتم ب شوخی ک حسین خیلی بدبختی قراره هیچ جا تنهانباشی حتیاون دنیا حتی وسط اتیش

من میام جلوترازتوام میرم و حاضرم برات بارهابارها و بسوزم و تو فقط بشین تماشاکن

از علاقم ب خودش مطمئنه

اطمینان داره ک عاشقشم وگرنه این همه سال پای کثافت کاریاش نمیموندم

من میدونم و میدونستم ک دست برنمیداره هیچوقت ولی بااین وجود باز میموندم تا مچشو بگیرم و باز میگرفتمو باز همون آش همون کاسه.الان باوجود بی پناهی و بی پولی

کجابرم

هیچی ندارم حتی لباس تنمم خونمه

لباسای خواهرمو پوشیدم

من عروسی ندیدم ی شاخه گل بخدا ندیدم

ی دست لباس ندیدم

تازه عروس بودم ولی فقط میخوام این روزا بگذرن و من تازه عروس نباشم 

فقط میخواستم شباو روزا برن دیگه کسی نیاد بگه ک تازه عروسه هااا لباس نداره طلا نداره براش عروسی نمیگیرن مگه

فقط تلاشم واسه زودگذشتن اون روزها بود

من افسرده شدم 

ب دست کسی پیرشدم ک انقدر  بخشیدمش ک فکرکرد رباتم 

فکرکرد دل ندارم حس ندارم مغز ندارم

پیج اینستامو داده بود بهش

تو فکرکن ...

دوتایی تاکجاها رفتن

ی شب خواهرم و شوهرش و بچش پیشمون بودن شام.بعدش جند.ه پیام داده بود ک اره حسین جان دیگه نمیتونم تو این رابطه بمونم و من داغونم من خیلی دوست دارم ولی نمیشه اینجوری ادامه بدیم من ازت نمیتونم دل بکنم و هرچندروز درمیون بهت میزنگم چون دلتنگ صدات میشم ولی نمیخوام اذیت شم تواین رابطه من حالم خوب نیس و تو منو ول کردی رفتی چسبیدی ب مریم

حالا حالا حالاااااااااآ شوهرمن چی داده بهش....

گفته بود چرا عشقم چی شده بخدامن ک کاری نکردمو

واسه چی ناراحتی چی شده

اگه بخاطر سک.س نارتحتی و هنوز درد داری اینو بدون ک من بخاطر خودت باهات سک.س کردم

وای وای وای وای

خدای منننننننننننن

مگه میشه خداااا

من دیگه خل شده بودم رد داده بودم دیوونه بودم

دیدم یهو این مث جن پاشد رفت بیرون ساعت یازده شب یهو گف شمابشینین من الان میام گفتم کجامیری نصف شب؟؟

گف بابا(پدرخودش همونجاهمسایمونن)زنگیده میگه برو تامغازه برام گوجه خیار بگیر

درحالی ک اونابرقاشون خاموش بود و خواب بودن

جلو در وایستادم رفت تا جلو ساختمون باباش اینا چنددقیقه موند صداش زدم برگشت

گفتم تو مشکوکی و من مچتو بگیرم ابرو برات نمیذارم

گف برو بابا مفت خوردی مفت خوابیدی اعصابتو ندارم هولم داد و با لبخند وارد خونه شد و انگار ب من توهین نکرده و نشست بامهمون حرف زدن و خندیدن

حالا ی چشاشم ب گوشیه

من میمزدم همون شبی ک چتارو دیدم

همون شبی ک همه چیو خوندم فهمیدم دیدم حس کردم شکستم

من همون شب مرده بودم ولی کسی نمیدید مرگ منو

کسی باور نمیکرد ک من مرده باشم

انقدر اون شب و اون روزها برام طولانی شده بودن که حس میکردم گاهی هر ی روز مساوی شده با یکسال

فقط افتاده بودم خونه نای روی پا وایستادنو نداشتم

ولی اون هم چنان ...

کاش قوی باشم کاش قدرتمو بدست بیارم

اره من عاشق اون بودم

و اون عاشق ی زن شوهردار و بچه دار

پول نون نداشت واسه من

ولی یک تومن یک تومن قرض میکرد پول میریخت واسش تا بره بازار ی جوجه بخوره ی سیب زمینی ی غذا 

پول عمل دماغ کیریشو شوهر من داده

شوهر منم نداده 

من دادم من نخوردم نخوردم نپوشیدم نگشتم تا جمع شه ماشین عوض کنیم

یهو دیدم ته حساب پنجاه هزارتومنه

چهل میلیون یجا ریخت واست

بیست و پنج میلیون یجا

چهل و هفت میلیون یجا

حالا اون خورد خورد رو حساب نکردم چون یکی دوبار دیدم فیش واریزیو ک ی سیصد تومن ریخته بود ی نهصد تومن

تازه گفته بود ببخش کمه 

جبران میکنم برات

ببخش کمه 

اونم گفته بود یکاریش میکنم ولش 

من واسه خونه زندگیم زحمت کشیدم

باید ازش بگیرم

اره هیچی نداره درسته

ولی میدونی دلنو بد بستم بهش

گره کور خورده

جداازاون من باید خونه زندگیمو نجات بدم ازدستش حق منه.بهش پیام داده بود ک اره خونمو میفروشم میام تو کوچتون ک پیشت باشم حواسم بهت باشه

من بذارم خونمو بفروشه؟؟؟

نمیذارم شده خودمو تواون خونه اتیش بزنم میزنم

ولی خونه بهش نمیدم

حرفاتون کمکم میکنه

میدونی من هنوز حس میکنم ک بی حسم و بی حالم نسبت ب خیانتاش سر شدم و انگارتاثیری نداره انقدررررررررر ک تکرار شده

ولی حرفاتون نظراتتون بهم تکون میده ی تلنگر کوچیکم ک باشه برام کارراه اندازه

کارم ک توی دادگاه پاسگاه بیفته اونقدر داداشم و دومادم اشنادارن ک ....

ولی الان گیرم توی خونواده 

باهام نیستن هرکی  یساز میزنه

هرکی یچیز میگه

پدر من هنوز فکرمیکنه ما دعوامون شده و من ناراحتم

ماچون تقریبا ٢١خرداد بود تصادف داشتیم مقصربودیم 

ماشینمون تقریبا سی تومن خرج داره تعمیره 

اون یارو ک بهش زدیم هم پاهاش شکسته

پدرمن ی موتور تو حیاط داشت این انقدر اصرارکرد ک موتورو بگیر اینور اونور میریم وسیله نداریم سختمونه ک موتورو از بابام گرفتم زیرپلشه الان

حالا پدرمن درسته نمیدونه اصل قضییه رو

ولی ب داداش بزرگم گفته موتورمو ازحسین برام بگیرین بیارین

ینی اصلانگران بچش نیس

نگران موتور سی چهل میلیونیشه

اخه چرا

چرا منو انقدر خورد میکنن همه جا

چرامنو نمیبینن

چرا تنقدر بی لرزشم واسه پدرم واسه شوهرم واسه برادرام

ب داداشم میگم میگه برو خونه زندگیت ما گوشاشو میکشیم بشینه سرجاش

بهش میگم مرد حسابی زن خودت چندین بار هم نه فقط یکبار این کارو هم نه درحد حرف یا اصلا درحد فکر بود چیکارمیکردی

قبول میکردی بیاخونه؟میذاشتی مادری کنه برا بچت؟؟

خشکش میزنه منو نگاه میکنه

میگم نسخه ای ک برا خودت نمیتونی قبول کنی برا من نپیچ من فرصتامو دادم

مهریه ۶۰١سکه

قرداد نامه نوشته بودن ک برام  طلا بخرن ی سرویس 

ی عروسی بگیرن

رخت و لباس

و چهارتیکه وسیله فرش یخچال لباسشویی و تی وی

فرشو تازه خودم خریدم بعده ١۴سال

تی وی داداشم خرید

یخچال کوچیک همون موقع خریدم ۶۰۰هزارتومن

اونم قسطی

الان انقد داغونه هم از ریخت افتاده هم خرابه

غذاتوش فاسد میشه

یخ بذارم بو میگیره مرغ بوی یخچال میگیره

لباسشویی رو ی تیکه زمین از ارث پدرش فروخت ک ادامه خونه رو بسازیم باپولش ی لباسشویی خریدم ١٢تومن چهارسال پیش

بخدامثل سگ زندگی کردم

مثل احمقازندگی کردم

اوناهیچی بهم ندادن هیچکاری برام نکردن

ولش نمیکنم خشک خشک بره