نامزدم میخواست خونه بخره، اون تایم بابای منم داشت خونه میساخت دست و بالش خالی بود، نامزدم کلا تو فکر خرید خونه برا شروع زندگیمون بود و پول کم داشت، من هیچ حرفی راجب وام ازدواجم بهش نزدم که کمکی برای خرید خونمون باشه یعنی بهش نگفتم واممو بگیر چون اصلا به ذهنم نرسید نه اینکه نخوام بدم! نامزدم بعدا به روم اورد که تو نخواستی کمک کنی که منم بعدش تازه دوزاریم افتاد که خب راس میگه وقتی پول کم داریم وام باید برای خودمون باشه و این شد کینه برای نامزدم