شوهرم با یه نفر دعوا کرده بود همراه برادرش بعد صبح دعواشون یه روز مونده ب عید قربان بود من رفتم خونه پدرم خونه برادرش هم روز عید رفته بودن رفتن خونه پدرش بعد اونجا دعوا میکنن سر اینکه من نموندم خونه وقتی برگشتم برادرش با لحن بد کنار زنش میگه نباید میرفتی اینم بگم با هم زندگی میکنیم تا الان اصلا بهشون بی احترامی نکردم ولی حالا دو روزه باهاشون حرف نزدم در حالی که روز های عادی با هم بودیم همیشه