اینکه مسافرت میرفتن باتری ساعتو درمیاوردن😐🤣
چایی میخواست دم کنه دونه هاشو میشمرد
باتری...ساعت...
خاله ام خیلی خسیس مادربزرگم میخواسته بره خونش ادرسش رو بلد نبوده پیرزنه دیگه زنگ زده بهش گفته برام ماشین بگیر خاله ام بجا مادربزرگم زورش داشته که بیشتر از پول تاکسی کرایه بده به آزانس یا اسنپ قبول نکرده گفت بشین تو ماشین تا کسی مستقیم بیا من میام کنار جاده مادربزرگم اومده بود رفته بود گمشده بود ۴و۵ ساعت دنبالش گشتیم بعد تاکسی. ۵ تومن بود اسنپ ۱۵ تومن در حالی مادربزرگم خودش کرایه رو میداده این برا جیب اونم خسیسش شده بود
لایک کنید لطفاً
عروس هلندیش تخم کرد.ولی بدون نطفه. دلش نیومد بندازه دور . کوکو درست کرد باهاش
یکی دیگه یادم اومد😂
امسال یه بنده خدا میگفت من به برادر زاده های خودم نفری بیست تومن عیدی دادم😐😂😂😂😂
برای اینکه مبادا لقمه یا تغذیه اش رو با کسی نصف کنه میرفت توی دستشویی مدرسه مینشست میخورد 😁نمیدونم اسمش خساست میشه یا نه 🤭
یه اشنایی هم بود داشت میرفت مسافرت پریز یخچالو کشید که در مصرف برق صرفه جویی کنه
دیگه خودتون تصور کنین وقتی برگشت چیشد ...تموم وسایلای توی فریزر خراب شدن هیچی
یخ فریزر اب شده بود تا نصف اشپزخونه اومده بوده اونم هیچییی،،خونه بوی خیلی بدی گرفته بود ... 😷
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
