یادم افتاد به رابطه ی سمی گذشته ام
یه بار پیشونیم جوش زده بود گفت رعایت کن و یه کاری کن بره من حساسم بدم میاد
حالا والا نه جوشه چرکی و بزرگ بود نه خیلی تو چشم
حالا پوست خودش اینقدر جوش زیر پوستی دارهادم حالش به هم میخوره بعد اومده بود درباره ی من نظر میداد بیشور
زورم میگیره جرا اون موقع جوابش ندادم
عین رل من
خودش سرتا پا ایراد ب من میگف لاغر کن
شماهم میگفتی بدم میاد زر میزنی😅
منم الان عصبی شدم همون بهتر که از زندگیت حذفش کردی
😂عجب باورم نمیشه آخه چجوری رعایت کنی
من و اون برعکس شماییم
من به بدبخت ایراد میگیرم
بهش بگو به یغقذگو خوری
بگو چشم عباس آقا
وای اکس من خودش چاق بود من لاغر میگفت یکم چاق شو چه خر بودم ک باهاش حرف میزدم
یاد یکی افتادم
میگفت دوست پسرش لاغر مردنی و افتضاح آدم رغبت نمیکنه نگاهش کنه بقول خودش سگ سمتش نمی‌رفت🫠😂
بعد میگفت از من عیب میگیره که چرا فلانی چرا بهمانی
بعد دختره هم اینقدر خوشگل بود
واقعا نمی‌دونم چی میشه اینجور آدم گیر همچین کسایی میوفتن
البته بهتره هرچه سریعتر یکیم بزنی تو گوشش😂
نگفتی بیا برو تو کوووووووووووووو چه؟؟
بگو هر موقع که تو جوشات رو درمان کردی چشم اون موقع منم پوست صورتمو عین آینه میکنم
حالا که گذشت بهش فکر نکن
اون موقع جوابش رو ندادید چون این ذهنیت رو داشتید که هر طور شده رابطه رو حفظ کنید ولی الان نه.
