2777
2789
عنوان

خیانت

| مشاهده متن کامل بحث + 908 بازدید | 65 پست
تو تایپیک های اول گذاشته بودمش ولی فکر کنم پاک شده ببینین شوهرم دوسال افتاده با دختر عمه اش که مجرده ...

وای باورتون نمیشه وقتی اولین بار برگه اخطاریه اومد دم در خونمون اشتباهی مامور برده بود خونه همسایمون چند خونه اون ور ترمون همسایه کناریمون  زنگ زد گف یک نامه داری بگیرم از همسایه زود دوزاریم جا افتاد گفتم نه بندازه تو حیاط الان میام میبینمش اومدم دیدم اخطاریس در خصوص دادخواست طلاق از طرف شوهرم بدنم یخ کرد اسهال گرفتم اون خوندو ترک کرده بود بمدت شش ماه تا تموم شدن ماجرای دادگاه خونه سازمتنی از طرف کارش گرفته بود خواهرشوهرم پیشمون مونده بود مجرد بود گفتم هیچی نگو به رو خودمون نمیاره همونجور که اون داره پنهون کاری میکنه و باسکوت کار میکنه ماهم با سکوت ادامه میدیم عفریته میخات صدای ما رو در بیاره و ما رو بی آبرو کنه ولش کن ما انگار هیچی ندیدیم

وای باورتون نمیشه وقتی اولین بار برگه اخطاریه اومد دم در خونمون اشتباهی مامور برده بود خونه همسایمون ...

یماه بعد نوبت دادگاه بود شوهرم تو دادگاه اومده بود به منشی گفته بود خانمم نمیدونا و حاضر نشده وقتی منو دید جا خورد

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

یماه بعد نوبت دادگاه بود شوهرم تو دادگاه اومده بود به منشی گفته بود خانمم نمیدونا و حاضر نشده وقتی م ...

قاضی گف چ مشکلی داره خانمت میخای طلاقش بدی گف هیچ مشکلی نداره باهم سازش نداریم گف حیفه سه تا دخترت نیس نمیخای بیشتر فکر کنی گف فکرامو کردم

قاضی گف چ مشکلی داره خانمت میخای طلاقش بدی گف هیچ مشکلی نداره باهم سازش نداریم گف حیفه سه تا دخترت ن ...

من به قاضیه گفتم آقای قاضی کسی پاش نشسته وگرنه هیچ مشکلی ندارم گفت میتونی مهریشو کامل بدی مهریه من خداروهزادمرتبه شکر به لطف خدا صد و خرده ای سکه هس گف خونه بنامش کردم بابت مهریه من انکار کردم گفتم خونه بناممه ولی منم شاغلم باهم خریدیم 

در مورد بچه ها پرسید من برا اینکه بجزونمش گفتم آقای قاضی من فقط خواستار ملاقات بچه هارو دارم نمیتونم ...

بعد جلسه اعصابش خرد شد که حرومت باشه من خونرو بابت مهریت کردم گفتم این توهم توئه اگه تو صاحب خونه شدی صدقه سر دوندگی های من ودنبال وام بگرد و از این حرفا وگرنه صاحب زمین نمیشدی گف در مورد بچه ها هر سه رو انداختی گردنم گفتم اونا دخترن من فردا ازدواج کنم نمیشه که بزارم پیش ناپدری

بعد جلسه اعصابش خرد شد که حرومت باشه من خونرو بابت مهریت کردم گفتم این توهم توئه اگه تو صاحب خونه شد ...

نتیجه جلسه اومد و رای طلاق صادر شد بشرط اینکه مهریمو کتمل پرداخت کنه و ازمایش بارداری بدم آقا اعتراض زدن که قسطیش کنن و دوباره یک جلسه گذاشتن من باید داراییشو میگفتم یک تیبا بنامش داری اونو معرفی کردم اونجا به من گف من با دختر عمه ام تموم کردم فقط میخام یک حکم صوری نشونش بدم بیا قبول کن سالی یک سکه بهت بدم و توافقی جدا بشیم بش گفتم هر چی قاضی گف اون موقع که صدات بلند میکردی و میگفتی میخام طلاقش بدم باید به این فکر میکردی 

نتیجه جلسه اومد و رای طلاق صادر شد بشرط اینکه مهریمو کتمل پرداخت کنه و ازمایش بارداری بدم آقا اعتراض ...

کلی سروصدا کرد اومد خونه به خونوادش گف من گفتم طلاق نمیخام فقط یک حکم صوری میخان خودش گف من طلاق میخام که ای کاش سر حرفم میموندم

کلی سروصدا کرد اومد خونه به خونوادش گف من گفتم طلاق نمیخام فقط یک حکم صوری میخان خودش گف من طلاق میخ ...

دقیقا چهار روز بعد اون جلسه دوباره ابلاغیه اومد که تیبا بعنوان پیش پرداخت و هر نه ماه یک سکه و هر دارایی که برا خودش بزاره مندبعد نصفش برا من هس به عنوان مهریه حسابی سوخت و سرو صدا کرد که وسایل خونرو الان میام میبرم 

و هما جا رو پر کرد که من طلاق نمیخاستم خودش خواست

دیگه چون برادراش در جریان دادگاه نبودن متعجب شدن و گفتن یک جلسه ای میزاریم ت. و خانمت باهاتون حرف میزنیم خلاصه با وساطتت و از این حرفا برگشت به خونه مثلا دیگه قصد طلاق نداره چون مثل اینکه دختر عمه با سا ته بچه بدون اموال ردش کرد 

دیگه چون برادراش در جریان دادگاه نبودن متعجب شدن و گفتن یک جلسه ای میزاریم ت. و خانمت باهاتون حرف می ...

اومد ولی رفتاراش همون بود زدفعه غیبش میزد دوبارا بعد اون مدت قهر کرد و دوباره خونرو ترک کرد و خانوادش اومدن پیشمون و فهمیدیم هر بار قهرش نگو الکی بهونس که غیبش بزنه بره شهر دختره 

اومد ولی رفتاراش همون بود زدفعه غیبش میزد دوبارا بعد اون مدت قهر کرد و دوباره خونرو ترک کرد و خانواد ...

آخرین سفرش تیرماه بود دیگه فعلا نرفت بعدش برگشت به خونه ولی رفتاراش همبنه حتی گوشی تو حموم میبره 

آخرین سفرش تیرماه بود دیگه فعلا نرفت بعدش برگشت به خونه ولی رفتاراش همبنه حتی گوشی تو حموم میبره&nbs ...

خیلی از خدا کمک خواستم این دوسال نه بی ابرویی کردم و نه پیش بنده ای عجز و زاری کردم فقط در خودش و اهل بیتش زدم و همش تو ذهنم بود تو نبردم سر لج دختر عمه باید تمام تلاشمو بکنم دخترام آسیب نبینن و چیزی نفهمن دادگاه رفتم کسی نفهمید و فقط گفتم خدایا بی گناه داره پام به اینجور جاها باز میشه تو دستبند به دست و به عنوان مجرم پاشو به دادگاه باز کن هر بلایی سر من و بچه هام اورد تو هزار برابر سرش بیار کتابای روانشناسی آرامش بخش من جمله کتابای جوئل اوستین خیلی گوش میدادم 

شک نکنین اخرش خدا نتیجرو به نفع شما رقم میزند و واقعا نتیجه دادگاه به نفع من شد اما شوهرم اگه اون موقع علنی کاراش میکرد حالا باز خوبه حرمت قائل شد و پنهونی داره  کار میکنه مدتیه توسلاتم کم شده و کتاب هم گوش نمیدم متاسفانه

خیلی از خدا کمک خواستم این دوسال نه بی ابرویی کردم و نه پیش بنده ای عجز و زاری کردم فقط در خودش و اه ...

شاید علت صبوریم فکر میکردم آخرای زندگی مشترکم هس و حتی به شوهرم هم بی احترامی نکردم که خاطره تلخ نزاریم از هم اما از بعد اینکه فهمیدم طلاقی در کار نیس و این هم آدم نشده و قراره همچنان عذاب روحم بشه کم طاقت شدم دیگه حوصله ی شوهرم نداشتم با هر بی محلیش قهر میکردم در ماه شاید دو هبته باهم حرف میرنیم دو هفته نمیزنیم دیگه آخرش تو یک دعوایی تصمیمو گرفتم و بی خیال بچه به قصد طلاق رفتم خونه بابام

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792