دو تا دختر ۱۶ و ۱۱ ساله داریم ۱۹ ساله ازدواج کردیم
چهار ماهه اومدم خونه بابام طلاق بگیرم
چن سال پیش خیانت بدی کرد چن سال با ی فامیل رابطه عاشقانه داشت خواستم جدا شم التماس کرد فرصت دادم اما اخلاقاش بدتر شد و اخرم خودش بیرونم کرد
الانم شوهرم انقد التماس کرد گریه زاری کرد و ابراز پشیمونی و ادعای عاشقی و بی تو میمیرمو بیا جبران کنم .... ولی قبول نمیکردم مشاورا تلاش کردن تا من راضی بشم شرط بزارم برگردم
حق طلاقو قبول نکرد گف حس بدی بهش دارم گفتم باشه بجاش ی دستنوشته بده
قرار بود ی خونه بزنه ب اسمم قبول کرد ولی بعدش گف نه بعدا میزنم اول تو بیا خونه چون اینطوری انگار با دلت نمیای
منم گفتم شرطم اینه اونم میگ نمیتونم پس جدا شو میگ من این مدلی نمیخوامت ک با شرط خونه ب نام زدن بیای باید با دلت بیای
اخه بعد از اون همه بلا سرم اورده چطور انتظار داره بدون شرط برگردم بخصوص ک چندین بار خواسته از خونه بیرون کنه سابقش خرابه اعتماد ندارم بهش
البته میدونم و مطمئنم خیلی خیلی دوسم داره ها
بدجور زار میزنه میگ انقد ک دوستت دارم اگ جدا شی عذاب میکشی