2777
2789

اول خودم. یکی اومد خونمون 😐💔 آقا قرار بود یک روز باشه. ما هم خوب تو اتاق بودیم گفتیم بزار تو حال راحت باشه برا خودش. ۲ روز شد این نمی‌رفت 😐😐💔💔 به مادرم گفته بود مخام پیش بچه هات باشم. بعد گفت شما هر جا میخواهید برید   برید من اینجا هستم. خونشون هم نزدیک بود 😐😂قلیون آورده بود تخمه. لخت شد😂😂 می‌گفت راحتم  صدای موبالیش. واقعا رو مخ بود 😂 اسمش هم مریم بود موهاش هم وز 

آقا هستم😐 و تنها خدا کافیست🤍 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خونشون ۵۰۰متر با ما فاصله داشت میومد دوسه روز خونه ما می موند 

بخور و بخواب😐

🧶مرا دردیست اندر دل که گر گویم زبان سوزد....وگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزرد🧶اعطنی الفضل﴿محتاج معجزه توام ﴾

وای داماد خاله ام برا تشییع جنازه رفتیم قبرستان میگفت برا نماز میت کفشامون دربیاریم جورابامون کثیف میشه😅حموم آواز میخوند با صدای بلند...صبح برا خودش تخم مرغ درست میکرد..‌دستمال میخاست گردگیری کنه جارو کنه ...دیگه نمیخام بیاد خونه ام😢😢😢

ای مریم یهو تاپیکو بخونه با این توصیفاتی ک‌کردی ...‌ 😂 پسر عمه منم یبار اومده بود مونده بود خونمون نمیرفت ب مادرم میگفت بزار من اینجا زندگی کنم منو ب فرزند خوندگی قبول کن کار میکنم بهت پول میدم . ۳۲.۳۳ سالش میشد اون موقع . بعد کفته بود دخترتو یعنی منو تا ندی بهم  نمیرم 😂

یه خسته یه دل💔شکسته از همه .
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز