من یه همکار داشتم زیرابمو به اشکال مختلف میزد.یعنی از حسادت میترکید.
یبار گفت من خونمو تحویل میخوام بدم پولشو بزنم توی کار خیاطی در کنار کار خودم خیاطی هم کنم و تو که نزدیک محل کارمونی من آخر این هفته بیام شب که نخواد برم خونمون دوره؟گفتم باشه.
آقا دو سه هفته تکرار کرد،میومد پنجشنبه،شنبه میرفت.منم ازش خوشم نمیومد.بعد شما شاغلی وقتی جایی چتر میشی دست خالی نباید بری.این صبحانه و ناهار و شام میخورد.بعد من عادت نداشتم صبحانه بخورم،غر میزد که من عادت دارم صبحانه بخورم،اگه نخورم سردرد میشم لطفا صبحانه بچین من بخورم.بار بعد که اومد دم در،در رو باز نکردم.چون واقعا سو استفاده کرد چند هفته.و جالبه همچنان هم به زیرآب زنی ادامه میداد.
تحملش کردم چون خواهر زاده ی رییسم بود.وگرنه دونه دونه موهاشو میکندم