2777
2789
عنوان

بچه چقدر چیز مزخرفیه خدایا

| مشاهده متن کامل بحث + 1496 بازدید | 89 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

تا یکسالگی مدام شیر باید داد ولی بعدش باید شیر شب رو قطع کرد یواش یواش شیرو قطع کن براش آل و نبات رو قاطی کن بریز تو شیشه بده بخوره نصف شبا دیگه اولش خستگی داره ولی یواش یواش عادت میکنه 

جوجو قدیمی هستم کاربر۹۳که نی نی سایت منو حذف کرد بخاطر حرفی که سال ۱۴۰۱نوشتم واقعاکه 
اره اونم نشست من بخوابم یا می‌ره شلوغ کاری باید برم پشت سرش یا اینقد میزنع تو سرم ک بیدار بشم

عزیزم انگار یکمی اعصابت خورد شده 

یکم اسباب بازی بریز دورش تو‌اتاق خدتم اونور تر دراز شو بخواب یه نیم ساعت دوباره پاشو بخوابوتش

ایشالا ک خیره

منم تا دوسالگی از خواب شبم گذشتم یک و نیم سالگیش که شیر شب قطع کردم کاملا و همچینین جاشو بردم اتاق دیگه جداش کردم تا دوسالگی کارم در. فت و امد بود خواب راحت نداشتم چلی بعدش راحت شدم تو هم این پروسه رو اجرا کن 

جوجو قدیمی هستم کاربر۹۳که نی نی سایت منو حذف کرد بخاطر حرفی که سال ۱۴۰۱نوشتم واقعاکه 
شیر خشک زحمتش بیشتر باید پاشی شیر حاضر کنی در حالی که بچه از گریه کردن داره خودشو میکشه من هر دو رو ...

من شیر خشکیم داشتیم. بنظرم شیر مادر سخت تر اومد. تغییر شکل سینه. تحلیل رفتن بدن و خستگی و بی حالی. ریزش مو. و یه سری بچه ها عین پسره من به شدت وابسته به شیر مادرن که دیگه پک و کامل میکنه. قسم میخورم شیر خشک راحت ترینه

لطفا به نیت حاجتم صلوات یا حمد میفرستید.ممنونم زیبا ها♥️زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 

فکر کنم فقط من هستم که از بچه داری عاشق قسمت شیر دادن به بچم بودم.

اینقدر لذت می‌بردم وقتی شیر می‌خوردن بچه هام و موقع شیر خوردن مثل بزغاله ها ی خوشگل و ناز تو چشمای من نگاه میکردن.

دلم تنگ شد واسه اون روزاشون. 

البته الان که بزرگتر شدن هم شب واسه آب خوردن یا جیش کردن باید بیدارم کنم !!

ولی شیر دادن توش لذت بود. حس خوب و زیبای مادرانه بود. عطر خوش نوزادی بود...

من شیر خشکیم داشتیم. بنظرم شیر مادر سخت تر اومد. تغییر شکل سینه. تحلیل رفتن بدن و خستگی و بی حالی. ر ...

نه والا منم همین فکر میکردم اصلا راحت نیس اونایی که شیر مادر میدن سینه میزارن دهن بچه خودشون خوابشون میبرع من چی تا خوابم ببره باید پاشم آبجوش سرد کنم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792