2777
2789
عنوان

بچه چقدر چیز مزخرفیه خدایا

| مشاهده متن کامل بحث + 1496 بازدید | 89 پست
چرا اینجوری میکنی خوب یه سینی درست کن بیار پیش خودت دوتا شیشه شیر داشته باش از دوتاشم استفاده کن بعد ...

میفهمم چی میگی ولی ب ی سری دلایل که نمیتونم بیان کنم نمیتونم این کار رو انجام بدم 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

تو تنها مادری نیستی ک این روزارو داری میگذری اینو بدون ک میگذره این روزا 


و اینم بدون ک ناشکری اصلا خوب نیست ، ی لحظه فکر کن خدایی نکرده ی بلایی سرش بیاد اونوقت چ حسی داری؟؟؟

الان ک خداروشکر سالم و فقط بیداره ...



والا من پسرم ۵ماه شیر خودمو میخورد قدر ندونستم الان وقتی نصف شب تو اوج خواب باید بیدار شم برم شیر در ...

تا 2 سالگی شیر میدادی تا شیر خشک رو سرمه چشم میکردی خواهر ی. وسایل درست کردن شیر خشکم بزار بالا سرت که پا نشی. منم نمیگم مادر شدن چرا سخته یا اینکه نباید سخت باشه کلا میگم سخته ولی. ریزش موی شما ممکنه از کم خونی باشه اما من 6 ماه پیش چکاپ دادم کم خونی نداشتم. از شیر دهیه ماله من. همه اوایل زایمان ریزش مو دارن طبیعیه. و یه سوال دارم در مورد اینکه میگی تغییر شکل سینه چیز خاصی نیست. واقعا مهم نیستتتتتتتتتتتتتتتتت؟ جدی میگی. اما از نظر نن به شدت مهمه و بعدپایان شیر دهی حتما به فکرش میفتم. در ضمن تغذیمم میشه گفت عالیه اما با این وجود واقعا دیگه بدنم کشش شیر دهی نداره. اعصابمم کم آورده 

لطفا به نیت حاجتم صلوات یا حمد میفرستید.ممنونم زیبا ها♥️زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 

ممنون مرسی خودم عقلم نمی‌رسید چطوری بخوابم استاد با بچه بیدار ؟

😂😂😂😂😂😂

هروقت امضام دیدین 💜لطفا برای سلامتی خانوادم 💋صلوات بفرستین💖لایک کنین💖💜💖💜💚 منم صلوات بفرستم واستون💖💖💖💖💖💖💖 خـدایـا ببخش من و فردا مسیر درست و جلو راهمون بزار محتاج صلوات همتون هستمم برای زنـدگـیم💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖

خواهرم دو قلو داشت واقعا سخت و عذاب آور بود حدایااااا توبههههه یکی از قل ها پسر بود آروم بود خدایی م ...


عه دوقلوها خواهر منم دختر پسرن و کلاس سومن. نکنه تو منی؟ 😂

لطفا به نیت حاجتم صلوات یا حمد میفرستید.ممنونم زیبا ها♥️زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 

همسرم هیچ وقت نیس

به خاطر کارشه یا واسه دلایل دیگه نیست؟ 

اگر از سر اینکه اجباره که نباشه، نیست. بهش بگو که احتیاج به کمک داری 

لطفا به نیت حاجتم صلوات یا حمد میفرستید.ممنونم زیبا ها♥️زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 

تا 2 سالگی شیر میدادی تا شیر خشک رو سرمه چشم میکردی خواهر  ی. وسایل درست کردن شیر خشکم بزار بال ...

ببخشید که شیرم کم شد نشد بدم وگرنه میومدم تو جبهه شما علیه راحتی اونایی ک شیر خشک میدن اعتراضات راه مینداختم 😒😒عقل کل جان لابد ی دلیلی دارم ک نمیتونم بالا سرم بزارم وگرنه عقل خودمم ب این موضوع رسیده ،دیگ کسی که بچه میاره صابون تغییر اندام رو باید ب تنش میمالید ندیده هم نبوده ،خوبه میگی ریزش مو طبیعیه و بعد ی مدت هم اوکی میشه ،منم کم شیر ندادم ۵،۶ماه شیر دادم هم ریزش موشو کشیدم هم نامتقارنی سینه ها رو هم زجر خشک شدن سینه رو ب نظرم چیزی نیست ک بخوای سختی بکشی ب خاطرش 

خدایا هزار مرتبه شکرت که گول هیچکسو نخوردم و بچه دار نشدم 😅😅

یه وکیل - مهندسِ فمینیستِ محیط زیستیِ آچار به دست که عاشقِ همسرش ، حیوانات ، موسیقی و زندگیه #حامی_حیوانات #individualism# childfree #vegan

ببخشید که شیرم کم شد نشد بدم وگرنه میومدم تو جبهه شما علیه راحتی اونایی ک شیر خشک میدن اعتراضات راه ...

در ضمن جناب علم غیب دان. من 7 ماه بعد ازدواج و خدا خواسته باردار شدم. شرمنده خانوم بودنتم که فرصت نشد صابون مالی کنم 

لطفا به نیت حاجتم صلوات یا حمد میفرستید.ممنونم زیبا ها♥️زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 

باید همسر همراهی کنه

شیرتو بدوش بذار تو شیشه یکی دوبارش و همسرت بیدار شه بهش شیر بده

بزرگترین شکوه ما در هرگز نیفتادن نیست، بلکه در برخاستن پس از هر بار سقوط است.
عه دوقلوها خواهر منم دختر پسرن و کلاس سومن. نکنه تو منی؟ 😂

🤣😆😆👌

وقتی جواب استارتر یه تاپیک و میدم تو خودتو نخود اش نکن جواب نده چون گ و ه خوریش به تو نیومده حالا هر چی دوست داری منو ریپ بزن جواب و تایپ کن من اسم کاربری تو تو اعلاناتم ببینم نخونده پیامت و حذف میکنم حالا هری رد کارت باباااا 

بچه ی من طی روز شیر نمیخوره و من برای این که رشدش کم نشه مجبوری شبا بیدار میشم شیرش میدم. خودش هم عادت کرده و شبا هر ۱/۵ تا ۲ ساعت بیدار میشه و شیر میخواد. صبحا هم از ساعت ۶ تا ۷ بیدار میشه نمیخوابه. ینی خواب برام شده حسرت. ولی دیگه قبول کردم که زندگیم تغییر کرده و فعلا قراره که شبام اینجوری بگذره. فدای سرش.

الان خوابوندمش و میدونم تا صبح قراره ده بار بیدار بشم ولی دیگه عادت کردم. اولش خیلی سخت بود برام.

بیا ی وری برو تو ماتحتم کصخول مشنگ 

@niniyar_1

@niniyar_2

@niniyar_3

لطفا به نیت حاجتم صلوات یا حمد میفرستید.ممنونم زیبا ها♥️زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792