بعدش دیگه کارا تموم شد من لباسمو اینا عوض کردم حاظر شدم خیلی گشنمه بود مهمونا کم کم اومدن یه عالمه وسایل آوردن میوه شیرینی و باقلوا ....
موقع شلم شد ریدم برا ۴۰ نفر ۲۵ استکان برنج خیس کرده
خیلی بد شد همه کم کشید آشپز خونه بودم اومدم سر سفره دیدم غذا نیست تموم شده نادر شوهرم خودش هم داشت یه بشقاب پر غذا میخورد