اگه شما تلاش طرفتون رو دیده باشید، وقتی که برا شما میزاره، حسی که به شما داره، کسی که حالتون رو عوض کرد، اما خانوادتون اینارو ندیده و صرفا به خاطر شغل طرفتون، اونو قبول نکنه ، آیا شما هم هیچ دفاعی نمیکنید؟
من در حال حاضر دانشجو ترم آخر ارشد هستم، علاقه زیادی به خودرو دارم، کارم تعمیرات فرمان برقی و هیدرولیک ماشینهایی هست که همتون دارید، درآمدم راضی ام
به اون دختر هم گفتم همه اینارو که من عاشق شغلمم، مشکلی نداری باهاش؟گفت نه، ولی الان چیز دیگه ای میگه
این تجربه تقریبا واسه همه پیش میاد.
به خودت بقبولون که شانس داشتی و زمانی که با یه آدم اشتباهی همراه بودی کوتاه بوده. شانس داشتی که دوماه دیگه یا دوسال دیگه یا بعد از ازدواج، این بازیو سرتون پیاده نکرده.
یه نکته منفی که توی حرفاتون دیدم این بود که گفتید اگه آدمی که سهم شمتست هرچقدرم بد باشه باهاش میمونید.... این طرز فکر خیلی بد و مُخربه.
شما قبل از هرچیز مسئول سلامت جسم و روح خودتی. این از همه مهمتره. اینو یادت نره
حالا این رابطه که گذشت هرچند که تلخ. ولی عوضش بزرگتر شدی
اره چرا نتونی
ممکنه به خاطر اینکه خدارو شکر دختر باز نبودی یکم طول بکشه تا دوباره کسی به دلت بشینه اما الحمدالله قلب ادمی زاد طوریه که هیچ وقت یخی باقی نمیمونه
ترست هم طبیعیه....خود منم بعد از شکست بدی که خوردم حسم بد شده بود اما بعد یه مدت که ادم دیگه ای وارد زندگیت بشه و بتونی بهش اعتماد کنی گذشته برات کمرنگ میشه
نکته اینه که شما بیشتر از اینکه از این دختره لطمه خورده باشی از اشتباه خودته که داری اذیت میشی
این دفعه از کسی خوشت اومد قلبتو نگیر کف دستت و برو جلو...همه چیزو محترمانه و جدی جلو ببر تا بتونی طرفو بشناسی...وقتی اعتماده شکل گرفت و فهمیدی دختره اوکییه قضیه رو رسمیش کن بعد شروع کن به لاو ترکوندن
از شکستت درس بگیر ، زخماتو درمان کن ، پیشرفت کن ، حالتو خوب کن .
وقتی که کااااااامل حالت خوب شد ، یه ادم خیلی خوب رو وارد زندگیت کن .
فقط تو رو خدا انتقام قبلی رو از اون بدبخت نگیر 😔
به ما که هر کی رسید از دخترا چشمش ترسیده بود ، انتقامشو از ما گرفت ، کنار ما پیشرفت کرد ، بعد بهمون گفت تو دیگع کی هستی ؟؟؟ ول کرد رفت و تمامی چیزایی که با تلاش ما بدست اورده بود رو فدای یکی دیگه کرد . نگفت این دختره صدشو برام گذاشته ، توهین کردم مونده ، زخمامو بسته ، واس خاطرم اونقدر اشک ریخته .
والا راستش من دگ نمیتونم به پسری اعتماد کنم ، حالا بحث اعتماد هم نباشه اصلا نمیتونم کسیو دوست داشته باشم . قلبم پره نفرته پره خشمه ، ولی اگه روزی تونستم با کسی راه بیام و ازدواج کنم و اگه واقعا دوسم داشت و اولویت اولش من بودم ، اگه حتی نتونستم دوسش داشته باشم به قدرررری براش ارزش میزارم احترام میزارم که کمبودی حس نکنه .
برادر عزیز میدونم سوگواری برای رابزه کات شده خیلییییی سخته ، و اینده رو هم میبینم که قراره خیلی پیشرفت کنی و این دختره برمیگرده فقط خواهشا اون روزی که برگشت اونقدر از لحاظ عاطفی قوی باش که ردش کن که قشنگ بسوزه . منم همین برنامه رو دارم . میخام روزی که برگشت اینقدررررر با من الانم تفاوت داشته باشم که اصلا تعجب کنه از این همه تغییر
داداش شما اشتباه کردی
واسه چی به ی دختر افسرده دل بستی و اونو دچار توهم کردی ک فکر کنه ارزشش خیلی زیاده،،،،،شما اعتماد ب نفس ی ادم افسرده و مریض بردی بالای هزار ،،،،مگه تو چکارش بودی ک دنبال درمان بودی،،،چرا خودتو ناراحت کردی،،،،خب اونم میگه حتما من خیلی سر تر هستم با اینکه میدونه ناراحت ادم قبلی زندگیمم باز ول نمیکنه،،،،داداش خودت کردی،،باید تاوانش رو هم بدی،،،،ی مدت حالت بده گریه میکنی ولی بعدش دنبال ادمی بگرد ک پر انرژی و اعتماد ب نفس داره،،موفق باشی،،،ناراحت ادمی نباش ک معرفت نداشت و رفت
اخه سه بار تماس گرفتیم بریم خواستگاریش، دفعه اول پدرش گفته بود باید فک کنم و بعد یه هفته گفت نه دلیلشم اینکه دخترم گفته، در حالی که دخترش اومد به من گفت اشکال نداره ناراحت نباش درست میشه، یه بار دیگه زنگ زدیم دوباره گفت آقا دختر من نمیخواد ازدواج کنه، بدون هیچ دلیلی ، بدون اینکه حتی از دختره پرسیده باسه من کیم ، جواب رد میداد ، یکسال گذشت و دوباره زنگ زدیم اینبار گفت استخاره گرفتم خوب نیومده و تمام
درک میکنم چی میگید، قبل این دختر ناراحتی و حال بد برام تعریف نشده بود ، اصلا نمیدونستم ناراحتی یعنی چی، برای هیچی گریه نکرده بودم، اعتماد به نفس بالایی داشتم، چون به هر چی خواسته بودم رسیده بودم.
اما الان اعتماد به نفس صفر ، اعتماد به بقیه صفر ، گریه همیشه بی خود و بی جهت ، راه میرم دو نفرو میبینم گریم میگیره میرم سر کار گریم میگیره تو خیابون گریم میگیره، واقعا بدترین حال دنیاست
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
