من یجا دارم کار میکنم از 8 تا 5.30 عصر گاها تا 6 هم میمونم اما اضافه کاری ندارم حقوقم13 تومنه بیمه ام بیمه تکمیلی دارم حقوقهامون به موقع واریز میشه گاها اعیاد و مناسبتها هدیه داریم اول خوبیاش و گفتم و حالا بدیاش یه همکار دارم روانیه مریضه فقط فکر اذیت کردن منه تمام روز باهاش تنش دارم اعصابم و بهم میریزه دو دفعه انتقال دادم اما چون سابقه اش بیشتره حق و به اون دادن و ماجرا رو جوری جلوه داد که حتی من و مقصر هم کرد حالا تحمل این محیط برام خیلی سخت شده خونه میام تحت تنش روزم انرژی ندارم عصبیم و شوهرم ناراضی میگه استعفا بده بیا بیرون سخته برام دوباره کار جدید پیدا کنم با چالشهاش روبرو بشم تو خونه موندن و بیکاری هم اذیتم میکنه بگید جای من بودین چکار میکردین؟ میرفتین یا میموندین ممنون میشم راهنمایی کنید.
من این شرایط را داشتم..تحمل کردم وبرای یه جا دیگه ازمون دادم وانشالله تا عید تسویه میکنم برم سراغ جای جدید که صدبرابر بهتره....اینجاس که میگن عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد.....فقط قیافش را تصور میکنم که بفهمه دارم میرم اوقاتم سرجاش میاد..همکار من از عمد کار منو خراب میکرد وبرگه های شعبه ها را جابه جا میکرد که منو خراب کنه
عزیز دل من.نورچشمام.قوت قلبم.جمعه ساعت سه وچهل دقیقه بیست ویک شهریور به مقصد آسمون ها پرواز کرد.ودستهای دخترش خالی شد...روضه رقیه شده همدم تنهایی هام..بابا به دیدار دخترت نمیای دیگه؟ما قرارمون بودهرجا میریم کنار هم باشیم..بارفتنت تموم رنگ های دنیا را بردی ودخترت را داخل یه تنهایی بی انتها رها کردی
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
منم دقیقا تو شرایط شما بودم من نتونستم تحمل کنم و اومدم بیرون ولی خوب اون آدمم دستش رو شده بود یه سال بعد حذفش کردن. اکثرا دعوا داشت با همه. ولی خوب من چون دانشگاه بهتر خونده بودم نقطه ضعف داشت و سعی میکرد با تیکه پروندن خودشو راضی کنه. منم یه مدت غیر از سلام باهاش مراوده نداشتم ولی چون کارمون بهم مربوط بود بازم نمیشد زیاد ادامه داد
داد و بیداد میکنه متلک میگه تحقیر میکنه مدام به ناحق زیرابم میزنه همش باید در حال دفاع از خودم باشم ...
اتفاقا برا شوهرم همین اتفاق افتاده بود وحتی میخواست استعفا بده شغلشم دولتیه واجازه بهش ندادم جالب اینجاست بعد مدتی با کمال ناباوری اون فوضول رو فرستادن مکان دیگه شوهرمم به پست ریاست ارتقا پیدا کرد صبر چیز خوبیه
من تجربه خودمو میگم.جایی کار میکردم،سه تا از همکارام که خانم هم بودن اذیتم میکردن،جلو روم خوب بودن،پشت سرم حرف میزدن وحتی به رییسم گفته بودن به فلانی حقوق زیاد میدی.که رییسم بهم گفت!!سعی کردم باهاشون از در دوستی وارد شم،ولی رفتارشون تغییری نکرد.بخاطر اذیتاشون استعفا دادم.اما به این نتیجه رسیدم بهترین کار بی محلی و صمیمی نشدن وحتی حرف نزدن با اینجور آدماس.سرت به کار خودت باشه،خیلی سخته .ولی عادت میکنی
خرداد ۱۴۰۳ : میشه لطفا برای پدربزرگم دعا کنید؟ دیابت زده به چشمش بیناییش فوقالعاده ضعیف شده. هر چند ماه میبریمش شیراز پیش دکتر فروردین به چشماش شوک الکتریکی میدن / دی ۱۴۰۳ : پدربزرگم فوت کرد. دیگه الان چشماش خوبِ خوب شده / بیاید برای رفتههامون فاتحه بفرستیم؛ اونایی که از زندگیمون رفتن ولی از قلب و خاطرمون نه. سفرشون به سلامت.
تایم زیادی سرکاری اگر بخوای همش تنش داشته باشی نابود میشی بگرد دنبال یه راهی که درگیری با اون همکار ...
کارامون بهم ربط داره برای اینکه من و بد جلوه بده بی نظم بازی در میاره من و میبره زیر سوال بعد داد و بیداد راه میندازه که بلد نیستی در صورتی که بلدم و از همین حرصش گرفته نورچشمی مافوقه
شرایطت تقریبا مثل مادرمه چی بگم والا همین الان که سرکاری بگرد دنبال یه کار دیگه فعلا استعفا ...
آقا یه سوال، بعد جای جدید که میره مصاحبه باید بگه شاغلم یا نه؟؟ چون میپرسن از آدم
لطفاً زیر 22 سال در تاپیکهای من شرکت نکنند، با تشکر. چون تجربه هاشون کاملا متفاوته. وقتی به این فکر میکنم که یه عده از آدما وااااقعا فاقد درک و فهم و شعور هستند، خیییلی از این دنیا میترسم. آقایون، درخواست دوستی ندیدکاربر جدید نیستم دوستای گلم