خودمو میگم خودم از لحاظ ظاهری خوب نیستم زیاد ولی با ارایش خوب میشم و همینجور ادم مرتبی نیستم و شلختم بطوری که شاید موهامو شونه نکنم چند روز یا حموم کم برم اخلاقمم واقعا تعریفی نداره عصبی زود جوش فاطی کنم توهین کنم به خودش به خونوتدش تحقیر کنم پر حرف پرتوقع بد بین وسواس فکری و این چیزا ک البته شاید بخاطر درسم باشه ولی خب بقیه همکلاسیام به این شدت نیستن و حس میکنم دیگه لعضیاشون از من خوششون نمیاد اصلا و ار دست من آسی و خسته ن نگرفته اینم بگم موهامم ۵سالیه میکنم و حجمش خیلی کم شده و خودم مشکوکم ک بیش فعالی داشته باشم البته نمیدونم این اخلاقام بخاطر افسردگی و فشار درسی و استرسه یا بخاطر اونه
راجب خونواده بگم مشکل اصلی اینه من تو خانواده ای بدنیا اومدم مرفه و لوس بزرگ شدم خونواده اونم همینجور میشه گفت مرفه هستن و واقعا ادمای خوبین ولی خب ساده از ما زندگی میکنن اهل بریزو بپاش و سفر فلان و اینا نیستن البته ماهم واقعا بریزو بپاش نمیکنیم ولی اونا ساده زندگی میکنن نمیدونم شاید جون مامانش یکمقدار توان نداره بخاطر پاش و پدرش حس میکنم خسیسه و من واقعا اینو بارها و بارها زدم تو سرش و تحقیرش کردم خودشو خونوادشو چرا وسایلتونو خونتونو عوض نمیکنین و اینا ولی خب تا الان خونوادش مخصوصا واقعااا تحمل کردن رقتارا و بی احترامیای منو ولی خب من به خودشم گفتم گقتم اگه خونوادت این نبودن شاید من مشکلی نداشتم و این رفتارارو نداشتم
مشکل اصلی من اینه راستش پدرم شغلش پولسازه و پرستیژ بالا یجورایی ازاده درنتیجه ملک و اینا واقعا زیاد داره و لوکسم هستن پدر اون تحصیلاتش خیلی بالاس و جایگاه بالایی هم داره ولی خب درامد کار دولتی اونقدرا بالا نیست به اندازه ازاد ایشون البته من خیلی ازش بدمممم میاد حس میکنم فرهنگش پایینه و به خودشم گقتم خلاصه ایشون هم ملک زیاد دارن ولی خب لوکس نیس ولی خب به اندازه پدرم پولدار نیستن میشه گفت حدود دو سوم یا ۶۰ ۷۰درصد خونواده ما بشه سطح مالیشون ولی خب شوهرم گقته خونه ای ک میخوای معقوله ومیتونیم بگیریم برات و واقعا حرف و قول الکی ک نتونه نمیگه واضح میگه و خودمم ادامه تحصیل میدم زیاد کار میکنم زندگی خوبی برات میسازم و خیلی اصرار میکنه همین الانم تا درسم تموم شه من نمیتونم جدا از تو بیا دانشگاه ما و شهر ما ولی من نمیرم میگم تموم شد درست همون شهر خودمون اابته خونوادشم قراره بیان این شهر زندگی کنن