چهارساله عقدم کرده ولی عرضه نداره منو ببره سر زندگیمون، منم دیگه حالم داره از این وضعیت بهم میخوره
خانواده ام همش بهم سرکوفت و زخم زبون میزنن دیگه نمیدونم چیکار کنم
تازگی ها از شوهرم بدم اومده، فقط میخوام این رابطه ی 4 ساله رو تمومش کنم و یه نفس راحت بکشم.
و در ضمن اونا مازندران می شینن و ما تهران
الان چند وقته که با اصرار منو میخواد ببره شهر خودشون منم اونجا معذب میشم و اصلا راحت نیست
و سر این مسئله که کجا خونه بگیریم هر شب تلفنی با شوهرم بحث میکنم که آخر به گریه و افسردگی و ناامیدی ختم میشه
فقط میخوام همه چی تموم بشه تا از این مردک زبان نفهم نجات پیدا کنم😢