تو اوضاع بدی این آقا اومد تو زندگیم یه جورایی خیلی بهش امید بستم رفتنش برام سخته این فشار از یه طرف زندگی آشفته خودم یه طرف
یه راهی می‌خوام فقط مردنم صد درصد باشه از بیمارستان شستشو معده هزار کوفت و زهر مار بیزارم می‌خوام فقط تموم بشه
به بچه ها هم خیلی فکر کردم اما باشم هم با این حال و بی کسی و بی جایی نمیتونم مادر خوبی باشم خدا نگاهی به من نمیکنه شاید بعد من به بچه هام نگاه کرد
آدم بدشانس دریا هم که بره خشک میشه این همه تاپیک که هیچ چیز مهمی نداره کلی نظر داده میشه حالا من با این حال خراب هیچ کس نیس یه نظر بده شاید حرف یکیتون آرامش بشه من مرگ و نمیخوام به خاطر بچه هام اما خودمم دیگه توان ادامه دادن ندارم اینجا آخرین امیدم بود
از شوهر سابقتم بچه داری یا نه
عزیزم خیلی خیلی خیلی خیلی ناراحت شدم از وضعیتت
ولی توروخدا خودتو نابود نکن تو کخ این همه تحمل کردی و اون وضعیت های جهنمی رو از سر گذروندی یه ذره دیگه صبر کن برا خودت یه خونه ای چیزی بگیر برو سرکار تنهای تنهای تنها یه زندگی آروم داشته باش
قید اون مادر بدتر از نامادری و شوهر سابقت و دلم نمیاد بگم ولی بچه هاتم بزن
کم زجر نکشیدی توی اون زندگی لعنتی که حالا بخوای بچه های اون مرتیکه رو تک و تنها به دندون بگیری و بزرگ کنی
عزیزم یکی از کاربران اسمش فاقد نام مستعار که مشاور هست اگه میتونی تگش کن. من چند تا نظراشونو خوندم واقعا عالی بود
فاصله حالت رو بهتر میکنه.قبول کن ک دوری از این آدما اولین قدم برای حال خوبته.
من درست نتونستم اوضاع مالیت رو بفهمم.از این آدما جدا شو.با عوض کردن محیط زندگیت و استقلال مالی.
توی این شرایط،دل بستن به یه آدم جدید نمیتونه عقلانی باشه ممکنه بخاطر خلأها و فشارهای روحیت کسی ک انتخاب میکنی گزینه ی مناسبی نباشه.
متوجه شدم همسرت از نظر مالی تامینه.حقی ک به گردنش داری بگیر.
زندگی تازه ای رو شروع کن.آدمای اطرافت رو ببخش ولی ازشون فاصله بگیر تا دیگه با رفتارا و حرفاشون بهت زخم نزنن.
میتونی یکی دو ماه دوره ی مربیگری مهد ببینی.بعد با بچه هات یه جا حضور داشته باش ک بتونی مخارجت رو تامین کنی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
