من تنهام مادر ندارم پدرم خیلی پیره و تو شهر غریب هستیم اهل دوست بازیو اینا هم هیچوقت نبودم فقط سرم یه درس و کارم بوده همین یه خواهرو دارم بعد خواهرمم شهر دور بود تازه یکساله اومدن الان وقتایی میاد خونمون تا میشینم باهاش یکم خواهرانه حرف بزنم سریع شوهرش شاخکاشو تیز میکنه و میپرسه چی میگی بهش خواهرمم همونجا میگه بهش جلوروی خودم چون خواهرم خمیشه بحث خواهری کوچیکم میکنیم به شوهرش میگه اونم بخودش اجازه دخالت میده خیلی دلم شکسته بخدا
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
ناراحت نباش اصلا هر کسی یه اخلاقی داره شوهر خاهرت خودش باید درک اینو داشته باشه ک وقتی دوتا دختر ح ...
اره دقیقاااا اینقدر بدم اومد بیشعور بعد خواهر بیشعورترمم سریع بهش گفت مثلا بهش میگم از یه پسره سرکار خوشم اومدخ یا مثلا با همسایه بحثم شده و ....سریع همونجا بلند بلند میگه به شوهرش اینقدر خجالت. میکشم ازکاراش
منم پدرشوهرم همین طور بود تا با خواهرشوهرم حرف میزدم میگفت چی میگین یکبار گفتم بحث زنانه هست دیگه نپرسید یکبارم عقد بودیم رفتیم مسافرت با شوهرم رفتیم خرید وقتی برگشتیم گفت چی خریدی بیا نشون بده گفتم لباس زنونه هست نمیتونم نشون بدم
با خواهرت حرف بزن بگو ناراحت میشی و اینکه در حضور اون مرد با خواهرت حرف نزن بعدا صبحش ظهرش عصرش بالا ...
گفتم بهش میگه شوهرمه همه چیو بهش میگم اخه اصلا نمیاد پیشم فقط با شوهرش میاد اصلا حتی پیش منم نمیشینه منم یمرم خودمو مثل بدبختا میچسبونم بهش حرف بزنم سریع شوهرش دخالت کرد خیلی ناراحت شدم