مرد ۴۳ ساله ای هستم، زنمو ۵ سال پیش طلاق دادم.
در کل اهمالکار و سهل انگارم. الان افسرده ام نه زنی نه بچه ای.
حوصله غذا خوردنم ندارم. شبا کار می کنم و روزا کلا می خوابم. حوصله هیچ کاری ندارم.
حتی نمی رم یه آفتاب بگیرم. روز به روز افسرده تر میشم.
نمی دونم چکار کنم.
لطفا راهکار ندین چون نمی تونم اونا رو اجرا کنم.
یه چیزهایی در من مرده و اگه جرات خودکشی داشتم، می کشتم خودمو.
یه قسمت وجودم که قدرتی نداره میخواد زندگی کنه ولی یه قسمت قدرتمندترم نمی خواد زندگی کنه .
به ظاهرم هم اهمیت نمیدم دیگه