2777
2789
عنوان

میخوام با شوهرم یه دعوای بزرگ راه بندازم

| مشاهده متن کامل بحث + 1607 بازدید | 84 پست
کم به خاطر حرف های مادرش زندگی ام‌ تا پای طلاق نرفت، از بس مخ شوهرم رو زد با خانواده ام قطع ارتباط ک ...


نه فقط باشوهرت 


بلکه با خانواده اش هم تلافی کن 


ولی اول حرف هات رو با مورد بنویس 


و بگو تا خالی بشی 


اگر خالی نشی حتما مریض میشی


نورد به مورد بنویس بگو حرفات رو بزن



لابد پدر شما دستش به دهنش میرسه که اینکارو کردن مادر منم همین بوده زن عموهام هیچی نیاوردن اما مادر ...

حداقل چیزی نمیدن حرفی نزنن، این خیلی بده.

الان‌چطور اونا نمیارن هیچ‌حرفی نمیزنن هیچ، کلی ام‌پول میدن!!!!



بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

منم شرایط مشابه تو رو داشتم... 

با این تفاوت که من عروس آخری بودم... 

واسه اون دوتا سنگ تموم گذاشتن 

ولی به من که رسید میگفتن واسخ اون دوتا کردیم واسه تو نمیکنیم😏 یه مقداری هم جاری وسطی فتنه انداخت که اگه اینجور کنین من نمیام عروسی 

یه مقداری هم ذات کثیف خودشون بود

خلاصه نکردن 

فکر کردی من چیکار کردم؟! 

نتیجش شد این که الان عین سگ پاسوخته میدوئن تا من با من ارتباط بگیرن ولی من نمیرم خونشون... حتی برای بدرقه کربلا و ویلیمشون نرفتم... 

یه سال و نیمه که نمیرم خونشون 

عید میرم 5 دقیقه میشینم میام... 

اونا که میان خونمون خیلی خشک برخورد میکنم اصلاً باهاشون حرف نمیزنم حرف هم باهام بزنن صدتا متلک میندازم بهشون که خودشون پشیمون شن از حرف زدن با من...

قشنگ التماس میکنن که برم خونشون ولی نمیرم... 

دلم نمیخواد باهاشون ارتباط داشته باشم 

نه که فکر کنی بخاطر یه تیکه لباس و یه تیکه طلا... 

بخاطر حرفاشون بخاطر برخوردشون 

مامان بزرگم همیشه میگفت اگه یکی رو بزنی جاش بعد یه مدت خوب میشه ولی جای حرف تا عمری تو دل آدم میمونه 

جای حرفای اونا تا زنده ام تو دلمه...

اینو همیشه با خودت تکرار کن که تو هیچ کی نیستی که به خودت اجازه بدی به بقیه راحت توهین کنی... در کمال ادب نظرتو بگو اگه نمیتونی مودب باشی پس منو ریپ نزن... من مثل تو حوصله دعوا ندارم... من مثل تو عادت ندارم یقه مردمو واسه طرز فکرشون بگیرم😊
حداقل چیزی نمیدن حرفی نزنن، این خیلی بده. الان‌چطور اونا نمیارن هیچ‌حرفی نمیزنن هیچ، کلی ام‌پول مید ...

 باتوجه به چیزایی که تو از خانواده شوهرت میگی یکسال دیگه میکوبن توی سرش که تو مگه چی اوردی همش مال پسرمونه من وضع زن عموهام همینه تکون بخورن بهشون تیکشو میندازن 

...اگروسواس فکری دارید اولین تاپیکم رو بخونید  زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست /هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رود /صحنه پیوسته ب جاست/ خرم آن نغمه که مردم بسپارندبه یاد                                                                             

من اختلاف سنیم خیلی زیاده ، یکیشون ۸ سال یکیشونم ۱۵ سال جلوتر از من  ازدواج کرده برای من دوره ...

مشکل همینه برای من حتی نزاشتن من و شوهرم باهم انجام بدیم من خودم کلی به شوهرم کمک کردم وام گرفته بود برای خرج ها خودمون دوتایی پس میدادیم‌. می‌گفت نکندالان با پول خودشون دیگه عیب نداره

ببین عزیزم یه چیز میگم اگ قشنگ فکر کنی متوجه میشی درسته  ی نگاه ب تاپیک هات بنداز ! همش درگیر ...

برای من حتی نزاشتن من و شوهرم باهم انجام بدیم من خودم کلی به شوهرم کمک کردم وام گرفته بود برای خرج ها خودمون دوتایی پس میدادیم‌. می‌گفت نکندالان با پول خودشون دیگه عیب نداره

 باتوجه به چیزایی که تو از خانواده شوهرت میگی یکسال دیگه میکوبن توی سرش که تو مگه چی اوردی همش ...

نه این پسرش رو حد خدا دوست دارن اصلا نمیگن مطمعنم. و اینکه این پسرشون گوش اش به زن اش هست حرف بزنن در حد دعوا هست

زندگی میدون جنگ نیست آدم وقتی دعوا میکنه و شمشیر رو از رو می بنده که چیزی براش مهم نباشه . در غیر ای ...

پس چیکار کنم؟

اتفاقا تو خونه اینا مادرش همیشه در حال جنگه

منم شرایط مشابه تو رو داشتم...  با این تفاوت که من عروس آخری بودم...  واسه اون دوتا سنگ ...

وای دقیقا جای حرف هاشون اصلا خوب نمیشه.

شوهرم نمیزاره نرم و هزار جور فیلم سر خانواده ام در میاره که مجبور شم برم.

بهونه پسرم رو می کنن و حتی میگن بدون‌مادرش بیارش در حالی که شهر دیگه هستن و شوهر الاغ ام هم‌همش میگه بدون تو میبرمش

آخه خانواده من، شرایط مالی خانواده من ، تحصیلات من، شغل من ازش خییییلی بالاتره، فکر کن دختره ۲۳ سالش ...

وقتی شما همچین شرایطی داری اصلا محل نده به این چیزا

 ناراحت میشه ادم نمیگم ن قبول دارم سخته منم بودم همین بود

 ولی هرچی بی اهمیت باشی نسبت ب کارشون خودشون متوجه میشن چون الان هرچی بگی دوباره شوهرتو پر میکنن و میگن زنت فلان زنت فیسال 

وای دقیقا جای حرف هاشون اصلا خوب نمیشه. شوهرم نمیزاره نرم و هزار جور فیلم سر خانواده ام در میاره که ...

ولی من رنگ بچمم بهشون نشون نمیدم آرزو رو با دلشون میذارم

چون میدونم برای بچمم کاری نمیکنن 

دل اونم مثل دل من میشکنه... 

اینو همیشه با خودت تکرار کن که تو هیچ کی نیستی که به خودت اجازه بدی به بقیه راحت توهین کنی... در کمال ادب نظرتو بگو اگه نمیتونی مودب باشی پس منو ریپ نزن... من مثل تو حوصله دعوا ندارم... من مثل تو عادت ندارم یقه مردمو واسه طرز فکرشون بگیرم😊
اگر واقعا این همه کمالات داری چرا میخوای شخصیت خودت رو بخاطر چهار تا تیکه وسایل بیاری پایین و شبیه ع ...

ببین به خاطر چهار تیکه وسیله نیست به خاطر نوع رفتارشون و حرف هاشون هست.

من خانواده ام بسیار بسیار محترم برخورد می کنن ولی با این حال کاری کرد که شوهرم دوسال با خانواده ام قطع رابطه کرد و عروسی برادرم با هزار دعوا و بدبختی که اصلا تو ذهنتون نمیگنجه اومد و فقط نشست‌گوشه سالن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792