از وقتی حامله شدم ب زایمان فکر میکنم دست و پام میلرزه و عین ابر بهار گریه میکنم .حالم ب شدت بده احساس میکنم افسرده شدم
فک نمیکردم اینطور شم
نه والا فقط به این فکر میکنم که نه ماه رو به سلامتی طی کنم آخرش خودم نتونستم طبیعی بیارم نهایتش یه عمله دیگه سزارین میشم
نه
فقط دوست دارم بسلامتی تموم شه
تهش ک چجوری بشه سزارینم اصلا برام مهم نیست
نه والا
لحظه شماری میکنم برای دیدن بچم و چشیدن طعم مادر بودن
احتمالا آخر همین ماه زایمان کنم
نه بابا
اینقدر تو بارداری زجر میکشه آدم
که آخر سر فقط میگه فقط تموم این درد و زجر
اصلا درد زایمان پیش اذیت های بارداری هیچ چی نیست
فور زایمان از خودش سختره. ولی بهود بگو من تنها کسی نیستم که میخام زایمان کنم درسته یکم سخته ولی دیگه قابل تحمله . واسه مرگ که نمیری. همین استرس و نگرانی واسه بچت بده .
روی ضربان قلبش اثر میزاره
ما بی پولا یا باید زور بزنیم یا از قبل بارداری پول بزاریم کنار یا بچه دار نشیم😅
من از آخرش نمی‌ترسم من از سلامت نی نی میترسم فقط میخوام سالم باشه بقیه اش مهم نیست این همه آدم تونستن زایمان کنن پس ما هم میتونیم این تو وجود زن هاست خدا خودش درونمون قرار داده این توانایی رو نگران نباش
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
