من شرایطم همینه الان نزدیک ۱۵سال ازدواج کردم عین ۱۵ سالش بهم خیانت شد هر از چند گاهی ازش یه چیزایی میدیدم.اصلا شرایط طلاق و نداشتم این که دارم میگم شعار نبود شرایطش برام نبود چون از نظر روحیم بهم ریختم وسواس شدید گرفته بودم نمیتونستم جدا بشم.اما بچه دار نشدم ازش ۱۴ سال. تا اینکه بعد از ۱۴ سال بصورت خیلی معجزه ایی باردار شدم ما که اینهمه سفت و سخت پیشگیری میکردیم اما من حامله شدم.تصمیم گرفتم نگهش دارم الان یه پسر ماه دارم که اصلا پشیمون نیستم از تولدش.اما شوهرم همچنان کارایه گذشتشو داره تکرار میکنه .تصمیم گرفتم ازش خونمو جدا کنم ولی طلاق نگیرم .هزینه زندگیمونو بده اما بره جای دیگه کسی تا حالا اینطوری بوده؟
همکار من هشت ساله با شوهرش تودوطبقه مجزا زندگی میکنن راه رفت وامدشون هم جداست یکی در لب خیابون یکی از درب کوچه دوتا بچه هم دارن که بین این دوطبقه دررفت وامدن پسرش دیگه مردی شده برای خودش اما بخاطر مسائل مالی و بچه ها و اینا طلاق رسمی نگرفتن
کاش میشد از کسانی که مرده اند پرسید:آیا بالاخره رنج پایان یافت؟
فکر نمی کنم تو این مورد بیچاره تر از خانم پسرداییم وجود داشته باشه. حتی خانم میاره خونه در حالی که خانم خودش خونه ست. دو تا پسر دسته گل دارن. خانمه هم نمی تونه جدا بشه چون پدر نداره و نمی خواد بچه ها رو با شوهر عوضیش تنها بذاره، شوهرش خیلی آدم اذیت کن و خطرناکی هم هست
دخترعموی شوهر منم همینطوریه نزدیک19ساله ازدواج کردن یدختر16ساله داره یه پسر7ساله شوهرش همچنان خیانت میکنه درست نشده هیچ بدترم شده این طفلیم همچنان داره باهاش زندگی میکنه میگه فقط بخاطر بچه هام مجبورم