یادش بخیر.
صبح که از خواب پا میشدم برم مدرسه.
وقتی میرفتم تو حیاط؛ کفش بپوشم؛ اینقدررررر بارون اومده بود که کرم های خاکی از دل زمین اومده بودن بیرون.
و تو کفش مدرسه ام پر از کرم خاکی بود.
تو مسیر رفتن به مدرسه؛ کلی قورباغه از جلوم رد میشدن.
یادش بخیر...خوزستان زیبااااا.
دلم برای اون روزا ؛ اون هوا؛ تنگ شده😭😭😭😭