2777
2789
عنوان

قومه شیطان صفت مادری امشب میریزن خونه امون

| مشاهده متن کامل بحث + 555 بازدید | 42 پست
هرچی خواستن ببرن بگو خودمون احتیاج داریم خودت بزن به اون راه  بگو نداریم تو این گرونی بگو خاله ...

نباید بذارم اصلا ببینه، یه چیزی میام که اگ مامانم خاست براش بیاره ببینه ادشون یا خودش خاست بر تو اتاق مامانم اینا ببینه... یه چیزی میخام بهش بگم... نمیدونم چی بگم...

هروقت رفتن تو اتاق برو کنار بابات بگو مامانت داره اینکار میکنه من وسایلم میخوام همیشه میده این و اون ...

باباما چیز خور کردن چند ساله. ازشون متنفر بود شد عاشق سینه چاکشون! شده پیشمرگه اشون...

اگه ب مامانم گفت چیا دارید بهش بگم از هرچی داریم که یه جفتشم باید بدن ب تو بازم کم اته؟ یا بگم سیرمونی هم نداری؟ یا بگم چیز جدیدی نداریم همه شونا قبلا دیدی از هم اشونم بردی نگران نباش...

ولی خب همه اینا فحشه و بعدش تا یکماه مامانم دادو بیداد دعوا با من داره... تازه این حرفا باعث نمیشه خالم خجالت بکشه... چون قبلا هم پیش اومده این قیه و بهش گفتم ما خودمون لازمداریم بهت ک دادن دیگه چته... ولی باعث نشد نگیره... فرداش دزدکی مامانم همه رو برداشته بود براش برده بود و فقط جعبه خالیشو گذاشته بود برامن!!! کلا شرم و حیا و خجالت سرشون نمیشه این خاله ام با خاانواده اش هرچی میان با پرروی میگیرن



بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

میدونم میدونم عزیزم  انشالله بختت سفید باشه رفتی دیگه برنگرد زندگیت کن نه مادرت عوض میشه نه خو ...

بله ولی بدبختانه وااای به حاله روزی که من برم و مادر پدرم با اون قون تنها بمونن... حتی ممکنه کلیه و کبدشونا هم در بیارن برا خودشون و شوهر بچه هاشون اگه لازمشون بشه... همش میگم شاید اگه مادر پدرشون بمیره شاید یه کمم بشه رابطه این خواهر برادرها را رو کمتر کرد... نمیدونم والا چ کنم خدا نسل و اصل شونا نابود کن

امیدوارم امشب اونجوری که میخوای پیش بره

مرسی عزیزم انشالا به نظرت به خالم بگم پس برنامه اتم برا امشب این بود... یا بگم پس نقشه ای که برا امشب کشیده بودی این بود... یا بش بگم نشد یبار بیایید خونه ما فقط به قصد صله رحم و و دیدن خواهرتون... یا بش بگم هدف دیدنه خواهرتون نبود پس.... این حرفا وبه یا سلیطه باازیه؟

هروقت رفتن تو اتاق برو کنار بابات بگو مامانت داره اینکار میکنه من وسایلم میخوام همیشه میده این و اون ...


به نظرت به خالم بگم پس برنامه اتم برا امشب این بود... یا بگم پس نقشه ای که برا امشب کشیده بودی این بود... یا بش بگم نشد یبار بیایید خونه ما فقط به قصد صله رحم و و دیدن خواهرتون... یا بش بگم هدف دیدنه خواهرتون نبود پس.... یا وقتی دیدم داشتن سو استفاده میکردن بهش با کنایه بگم بعد مامانم میگه چرا از فک فامیل خوشت نمیاد، منظورم شماها نیستیداااا

این حرفا خوبه یا سلیطه باازیه؟

وااای اومدن  لعنت همه آدما بهشون

به نظرت به خالم بگم پس برنامه اتم برا امشب این بود... یا بگم پس نقشه ای که برا امشب کشیده بودی این ب ...

نه فقط وقتی رفت تو اتاق برو با گریه زاری به بابات بگو مامان همیشه وسایلمون میده اینا 

بگو دفعه اولش نیست

تجربه بهم نشون داد منم به تجربه نشون دادم مال تجربه بزرگتر بود

نه فقط وقتی رفت تو اتاق برو با گریه زاری به بابات بگو مامان همیشه وسایلمون میده اینا  بگو دفعه ...

خداراشکر به خیر گذشت مجبور نشدم اون روی خودما نشون بدم... ینی خودم کلا مدیریت کردم موضوع های بحثا رو و ... وسطاشم مامان بابام بلند میشدن مدام وسیله ها و سوغاتی هاشونا از توی اتاقا میاوردن نشون میدادن که چشم غره بهشون رفتم گفتم بشینید، صدا زنگ دستگاه رو هم میوت کردم که دوباره 2 ساعت هی از داداشم نخان لقمه حاضر آماده واسشون بگیره بذاره دهنشون، اتفاقا شوهرخاله هه انگار فقطم به امید همون داداشم اومده بود مردک آویزون مدام ساعتا نگاه میکرد هی چک میکرد ببینه آنلاینه یا نه! خیلی تابلو منتظر بود بعدم هی میگفت نخابیدم و خستم و چشاشم قرمز شده بود همه بهش میگفتن پاشو برو زنو بچه اتو میاریم اما اون نمی رفت، تابلو!!! منتظر زنگ بود. و ممنون اون دوستی ک گفت مامانماا با خاله ام تنها نذارم... سریع مامانم تنهایی مثلا میرفت آشپزخونه خاله ام یهو دنبالش میدووید که یه جا تنها گیرش بیاره، منم پشته سرش   نذاشتم تنها بشه امیدوارم بعدا با پیاام و اینا گیر نده به مامانم که عکسا هرچی داریدو بفرست... خلاصه که حواسم شیش دنگ جمع بود... توراخدا خانما بفهمیییید خواهر برادر و زن برادر و شوهر خواهر برا شما خانواده نمیشه... از صدتا دشمنم بدترن... تورا خدا در مواجهه باهاشون یه کم عاقل داشته بااشید...

۲تا جمله آخری بهتره، نذار با مامانت تنها بمونن، اگه خواست چیزی ببره بگو خودمون نیاز داریم

مرسی دوسته عزیز این راهکارتون که نذاشتم با مامانم تنها بشه خیلی خوب بود، خاله م تا مامانم میرفت آشپرخونه ای جایی به یه بهانه ای دنبالش راه می افتاد تنها گیرش بیار، منم بدو بدو پشت سرش یه بشقاب میگرفتم دستم میرفتم و پیششون انقد میموندم تا از هم جدا بشن. مرسی از راهنمایی و کمکتون  

مرسی دوسته عزیز این راهکارتون که نذاشتم با مامانم تنها بشه خیلی خوب بود، خاله م تا مامانم میرفت آشپر ...

خواهش میکنم عزیزم. خوشحال شدم بدون دردسر تموم شد

شب است و هرکسی، به تعلقی گرفتار..........حضرت سعدی
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز