خونه مامان خودم بامادرشوهرم کنارمه بعد این هفته شوهرم شیفت شبه بیشترشبامامان خودم میادکنارمون امشب مامانم نتونست بیادشوهرم به مادرشوهرم گفت امشب توبروکناربچهابایه لحن عصبانی گفت ن من نمیتونم برم چون ماخیلی هواشون داشتیم دلیل اینکه نیومد چون جاریم همش بچش میزاره براش بایدبچه اون نگه داره خیلی اعصابم خوردشدازدستشون شوهرم ناراحت شد ازدستش حالامن چی بگم بهشون بنظرتون چون خونه مادرشوهرم نزدیکمونه مادرم دورتر مادرشوهرم یه قدم راهه