درس میخوندم
سه تا بچه دارم
برای اینکه زندگیخیلی بهم سخت میگذشت
یکنیرویکمکیگرفتمپرستاربچه داخل منزل
این خانم عصرا بچه هارومیبرد جلوی درب خونه تویپیاده رو یا رویپشت بام ک حفاظ ودیوار بلندی داره تا بچه ها بازی کنن
پسر کوچیکم شش ماهشه
نمیدونم چیمیشه
هنوزبرای مبهمه قضیه
بچه از دستش میفته وبا پشت سر میخوره به یک سنگی و سرش شکافته میشه
بطرز وحشتناکی
سه رودر ایسیو بلا تکلیف
بعد همبا نظر تیم متخصص پزشکی بچه رو در یک بیمارستان به اصرار خودشون خصوصی و نزدیک به صدملیون هزینه عمل
عمل ترمیمی مغز کردن
جمجمه بچه شکسته بود پرده مغزرو پاره کرده بود وداخل خود مغز فرورفته بود قسمت مرکز بینایی بچه له شده بود مغزش
وقتی سیتی ایکنش رونشونم دادن باورم نشد
اون چند روز برای من ومامانم و همسرم برای همه مون جهنم بود یکماه از عمل پسرم میگذره
بعضیا گفتن شکایت کن ولی همیرم گفت شکایتی ندارم فقط بیا برامون با رسمکروکیتوضیح بده چجوربچه افتاد
ولی اون خانم از ترسش فرار کردگوشیش رو هم خاموشفرمود!!!
البته بیمارستان اومد دیدن پسرم ولی ما انقدر عصبانی بودیم و حالمون بد بود کفتیم برو نبینیمت
هنوزم میگم کارخوبیکردم شکایت نکردم
ولی تا اخر عمرم این درد از روی دلم نمیره
چشمم به هماتوم و بخیه های سر بچه م که میفته بدترین دردها روی دلم میاد
میشه برای ارامشم و سلامت پسرم دعا کنین؟