چون من بخاطر شغلم و اینکه به خواهرم نزدیک باشم اومدم یک شهر دیگ زندگی میکنم،اونها هم باهام اومدن الان نه ولم میکنن برم نه خودشون میرن
بعد ازون نامزدیم بهم خورد فکر میکنن میخوام تا اخر عمر مجرد و سربارشون بمونم
بعد ازون هم یک دونه سیگار تو کیفم دیدن که جنگ جهانی شد اصلا