من و مادرشوهرم تو یک ساختمانیم ۶ ماهه باردارم امروز رفتم کمی پیشش بشینم بهم گفت وقتی بچت به دنیا اومد وظیفه مادرته بهت برسه من نمیتونم بهت برسم ۵۹ سالشه زیادم پیر نیست ولی با این وضعم به من میگه تو حقته بیایی دو روز یکبار خونه منو تمیز کنی، بعد بهم گفت وقتی بچه دنیا اومد هر روز میام پایین چه خوشت بیاد چه نیاد نوهم هست نمیندازمش که گفتم چرا خوشم نیاد فوقش هربار اومدی بچه رو میدم میگم نگه دار نمی بخوابم یا به کارهام برسم گفت نههه واسه نگه داشتن نمیام که من خودت باید یاد بگیری بچتو نگه داری😑 ولی همونایی که این حرفا رو میزنن با شوهرم گفته بودن هیچی واسه بچه نمیخریم ما نداریم با اینکه پدرشوهرم ماهی کمش ۱۵ مل حقوقش هست واسه دو نفر به هیچکس هم قرض ندارن از ترس جاریم و خواهرشوهرم کمک نمیکنن شوهرم هم نداره ولی پدر من صافکار هست مغازه ماهی ۷ تمن اجاره دو تا برادر ۱۶ ساله به همه قرض داره بابام، ماهی ۱۵ مل قسط باید بده حتی وقتی من میرم اونجا از مغازه قرضی وسایل میارن فک میکنن من نمیفهمم به من معلوم نمیکنن بهم میگن اگه بابات نداره میتونه وام بگیره واسه سیسمونی ولی خودشون هیچکاری نمیکنن بعد میشینه میگه نوهم هست نمیندازم که خوشت بیاد نیاد هر روز میام پایین