2777
2789
عنوان

شوهرم از بچه داداشم خوشش نمیاد

| مشاهده متن کامل بحث + 865 بازدید | 73 پست
منم نمیگم کلا نیاد، ولی قبول کن خدایی زیاد میاد جدا از حرف شوهرت خودت اذیت نیستی؟ در هفته دو روز ب ...

اذیت که میشم ولی داسو ندارم بگم نیا حتی وقتی به جوری دکش میکنم دلم میخواد گریه کنم

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

مادر ندارم وقتی هنوز چندماهش بود ولشون کرد رفت خدا از خودش و بانیش نگذره که زندگی این بچهارو رو هوا ...

بنده خدا ها شاید شوهرت بخاطر همین دوست نداره،میگه آویزون میشن،ای بابا غصه ام گرفت چی بگم خدا بزرگه

منم نمیگم کلا نیاد، ولی قبول کن خدایی زیاد میاد جدا از حرف شوهرت خودت اذیت نیستی؟ در هفته دو روز ب ...

طلاق ... بچهاشو ول کرد رفت تاالان حتی نخواست ببینتشون این بچها هم بدبخت موندن تو دست و پا مادرم نگهداری می‌کنه ازشون منم که ازدواج کردم بعد یه مدت شوهرم بهش حساس شد

اذیت که میشم ولی داسو ندارم بگم نیا حتی وقتی به جوری دکش میکنم دلم میخواد گریه کنم

میدونم دلت میسوزه

ولی هرچه نزدیک هرچی عزیز از زندگی و خودت و بچت و ارامشت و شوهرت که مهمتر نیست

هست؟

یه حد و حدودی بزار

که هم کمک مادرت باشی هم به اون محبت کنی

هم زندگی خودت خراب نشه

همه چی به اندازه باشه مشکلی پیش نمیاد

یکی پو روز در هفته بزار بیاد وقتایی که شوهرت نیست

یکی دو بارم خودت برو خونه مادرت

به هر حال برادرت باید یه فکری کنه

با ابله بحث نمیکنم

بنده خدا ها شاید شوهرت بخاطر همین دوست نداره،میگه آویزون میشن،ای بابا غصه ام گرفت چی بگم خدا بزرگه

شوهرم میگه چون لوسش کردن خانوادت هی به چی میخواد و با صدای بلند حرف میزنم تحمل ندارم بیاد خونم حتی وقتی نیستم نیاد اذیت میشی می‌دونم هی می‌ذاره بلندشی بخاطرش

میدونم دلت میسوزه ولی هرچه نزدیک هرچی عزیز از زندگی و خودت و بچت و ارامشت و شوهرت که مهمتر نیست هس ...

نمی‌دونم والا فقط کاش آخر سال بتونم جای دیگه خونه بگیرم شاید راحتتر باشم 

کدوم زنی بچهاشو قبول کنه دنبال یه زنیه که بچهاشو که تحمل کنه هنوز پیدا نکردیم براش

ایشالله پیدا میشه

بگو بیشتر اخلاق طرفو نگاه کن، قر و فر دارو ول کن

یکی مثل خودش باشه، دنبال زندگی کردن و ارامش


با ابله بحث نمیکنم

نمی‌دونم والا فقط کاش آخر سال بتونم جای دیگه خونه بگیرم شاید راحتتر باشم 

اره اینم خیلی خوبه اگه مستاجری

به شوهرت بگو دور شیم خود به خود این رفت و امدها کم میسه

با ابله بحث نمیکنم

فقط فکر کن اگر برعکس بود و مرتب بچه برادر شوهرت میومد خونتون چه حسی داشتی؟ خب شوهرت حق داره تو خونش ...

دقیقا

دختر برادرشوهر من از صبح که پا میشد میومد خونم تازه دستورم میداد که زنعمو صبحونه چی دارین؟ منم میدیدم خیلی پرروئه و مامانش واسه مفت خوری میفرستش خونه ی من بهش چیزی نمیدادم یعنی اولا میدادم ولی میدیدم هر ده دقیقه یه درخواست داره فهمیدم چقدر حروم زادس😂ظهرم ناهارشو میخورد و بعدش طلب میوه میکرد همه جا هم سرک میکشید(8سالش بود) ... چند ماه به همین منوال گذشت تا یه روز بهش گفتم مامانت پیام داده گفته بیا خونه (تو یه کوچه بودیم) اینم رفته بود خونشون مامانش گفته بود نه من پیام ندادم اینم رفته بود خونه ی مادرشوهرم گریه کرده بود که زنعمو منو از خونه بیرون کرده (تازه چند بارم خونم خوابید و شب ادراری داشت و رخت خوابو نجس کرده بود) همون لحظه شوهرم رفته بود خونه ی مامانش و نمیدونم بهش چی گفته بودن... که شوهرم اومد خونه گله کرد که چیکار بچه داشتی و.... منم صدامو بردم بالا گفتم بدبخت ساده اینا توله پس میندازن بزرگش کنن 😣دیگه قانع شد اومد تو تیم من

نمی‌دونم والا فقط کاش آخر سال بتونم جای دیگه خونه بگیرم شاید راحتتر باشم 

خود شوهرم زیادی روم حساسه حتی سر سفره دوبار بلند شم عصبی میشه میگه هی پا نشو سر هرچیزی هرچی هست بعد یا بگو من بیارم اینقدر بلند نشو بیشتر وقتا که خونس نمی‌ذاره ظرف بشورم میگه ولکن نشور بیا بشین 

شوهرم میگه چون لوسش کردن خانوادت هی به چی میخواد و با صدای بلند حرف میزنم تحمل ندارم بیاد خونم حتی و ...

پس همسرتون بخاطر خودت میگه،حق داره،بخدا من یبار میش داداشم گفتم پیر شم بچه هات میان سر میزنن به عمشون برگشت گفت نه اینا اگر بتونن باید به پدر و مادرش سربزنن خیلی دلم شکست،پس ارزش نداره هیچ کس براش محبت کنی منم خیلی محبت کردم،

دقیقا دختر برادرشوهر من از صبح که پا میشد میومد خونم تازه دستورم میداد که زنعمو صبحونه چی دارین؟ من ...

😂😂😂😂 خوبه اومد تو تیمت من که هنوز نیومده تو تیمم منم هنوز تو تیمش نرفتم

پس همسرتون بخاطر خودت میگه،حق داره،بخدا من یبار میش داداشم گفتم پیر شم بچه هات میان سر میزنن به عمشو ...

اره بخاطر من میگه الآنم بخاطر منو بچمون ولی چه میشه کرد نمی‌دونم چکار کنم چون یه دونه دخترم کلا همه تو خانواده ازم انتظار دارن خستم واقعا شوهرم هم اینقدر حساس دیگه موندم چه کنم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز