2777
2789
عنوان

چگونه شوهرمان راعاشق کنیم.

| مشاهده متن کامل بحث + 53584 بازدید | 165 پست
واسه من برعکسه.شوهرم فکرکنم یه جاهایی زیادی بهم رو داده. بپرم برم ظرفارو بشورم و خونه رو جمع کنم.هرکی حس کرد یه چیزی یاد گرفته به خصوص از داستان غزل بره سریع انجام بده و هیچ نگرانی ای نداشته باش.بازم میایم همو میبینیم.
بچه جون تو مرا جان و جهانی😍😍😍😙😙😙😙
مثلا با مامانش همه کارارو هماهنگ میکنه حتی یه کادو بر من..من بدم نمیاد از کادو ولی پول اون پول منم هست دوس ندارم یه کادو میگیره پای مامانش بخوره...مامانش روزی ٥ بار زنگ میزنه و از همه چی خبر میگیره و شدیدا دورو تشیف داره..خواهشا هرکی میدونه راهنماییم کنه همش طرف خانوادشو میگیره با اینکه خیلی کمتر از خانواده من بهش کمک و محبت میکنن

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

شیدایی جونم یعنی همیشه همیشه لطف نکن بهش. اما وقتی خوبه بهش لطف کن و انقدر لطف کن که وابسته بشه.که لطف مکرر تو بشه وظیفه ی مقرر تو.(اما دقت کن لطف مکرر رو جایی استفاده کن که لیاقتشو داره از نظرت)بعد این لطف میشه وظیفه.اگه یک بار این لطفو بهش ندی خودش میاد ملتمسانه ازت میخواد بهش لطف کنی. شاید حتی انقدر بهت وابسته بشه که دعوا کنه چرا دیگه با من خوب نیستی.چرا محلم نمیذاری...
بچه جون تو مرا جان و جهانی😍😍😍😙😙😙😙
شیدایی جون شاید منظورش اینه مثلا صبح که بیدار میشی تا شب بهش محبت نکنی بعد شب بهش یه محبت کوچیک بکنی یا ازش تعریف کنی بعد دوباره بیخیال بشی تا دو سه روز به نظرم مهم ترین قسمتش اینه که مث پرنسس ها زندگی کنی به خودت اهمیت بدی و اویزون نباشی
شکر برای همه چی
شیدایی من واقعیت تجربه ندارم . چرا باید انقد وابسته باشه اخه . فقط میدونم اگه کارهای قبلیت جواب نمیده یه تغییر رویه اساسی بده . ولی درکت میکنم حس خوبی نیست
بچه جون تو مرا جان و جهانی😍😍😍😙😙😙😙
پری من خیلی حواسم به تمیزی خونه بود چون حساسه یبار بعد مهمونی که مامانشینارو دعوت کردم گفت تو میخوای خودتو نشون بدی با پذیرایی که کردی منم بر اینکه قدر بدونه و بفهمه زحمت کشیدم خونرو تمیز نکردم کامل بعدش دعوا کرد ظرفارو شکست که قهری که قهری چه ربطی به خونه داره
اخه شیما جان شوهرم همش میگه چرا به خودت میرسی و لباس میخوای درصورتیکه خیلی کم میخوامو ٦ ماه یبار میرم ارایشگاه.. میگه ارایش مطلقا نکن ولی یه زن ارایش مرده میبینه چش ور نمیداره!!! من واقعا گیر کردم
راستی شیدایی جون شوهر من اینجوری نیست‌اما همه برادرشوهرام و به خصوص بزرگه شدیدا وابسته مادرپدرشه و اولویت اول زندگیشن‌اما شوهر من نیست. نه واسه این که بگم من خیلی خوشبختمو خوش شانس نه. دلیلش اینه منو شوهرم قبلا با ادمایی عقد بودیم که زیر سرخونواده هامون بود و اونا مسببش بودن. وقتی هر دوتامون طلاق گرفتیم دیگه به حرفاشون گوش ندادیم(البته ما اونوقت همو نمیشناختیم)الانم چون هر دو توی گذشته ضربه خوردیم دیگه جز هم دیگه کسی رو نزدیک به خودمون نمیببنیم.بالاخره شوهرتوهم یه روز میفهمه خونوادش همیشه عقل کل نیستنو گاهی ممکنه اشتباهاتی کنن که فقط و فقط به ضرر پسرشون تموم بشه و بعدا خونوادش خودشونو بکشن کنار و تنهاش بذارن.
بچه جون تو مرا جان و جهانی😍😍😍😙😙😙😙
نزدیکه ی ساله نامزدم.قبل از نامزدی ی ماه تلفنی باهم حرفیدیم اونموقعه محبتش خوب بود.چون راهمون دوره بعد از نامزدی که رفتن خونشون هروقت اس میدادم یا میحزفیدیم من گریه میکردم ازبس میگفت حوصله نداره.خودش بهم گفت بهم محبت کن زیاد منم بهش محبت کردم ولی الان دیگه احساس میکنم تحقیر میشم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792