2777
2789
عنوان

مادر مرد... از بس که جان ندارد...

1627 بازدید | 26 پست

مامانی، امشب وسایلت  رو جمع کردیم... یک هفته بعد از اولین سالگرد.. بابا اذیت بود.. اصلا اون اتاق... آدم خفه میشه توش بدون تو...

همش فکر میکنیم هستی... همه چی سر جاش بود... حتی حوله ات سر چوب لباسی، انگار که منتظر بودیم برگردی....

از راه برسی و بگی آخیش.. سفر طولانی بود...برم یه دوش بگیرم خستگیم در بره، بعد با ذوق بهت بگم، ببین حوله ات سر جاشه، لباسات دست نخوردن، تختت، همه چی مهیاست که تو باز به زندگی برگردی... ببین چقدر خوب مواظب اتاقت بودیم.. و تو بری حمام و برگردی به زندگی.... خستگی این یک سال که رفتی سفر رو از تن بشوری و برگردی به زندگیمون....

احمقانست! نه؟ خواهر کوچیکه میگه دست نزنیم بهش... متعصبانه میگه چکار لباساش دارید؟ جاتونو تنگ کرده؟؟؟ یعنی بعد ازون همه سال زندگی، یه اتاق نمی‌رسه بهش؟ که کسی دست به وسایلش نزنه؟

بهش میگم اگه راست میگی یه شب بیا بخواب توی اتاقش، از غصه دق می‌کنه آدم... بابا گناه داره... و اون عصبانی میشه...

میگم بذار بدیم به یه آدم نیازمند، لااقل استفاده کنه، آبجی مرد و شش ساله لباساش توی کمد خاک میخوره، چی شد؟! برکشت؟؟؟ حالا لباسای مامانم میخواین بذارید؟! و بحث بالا میگیره... منم بغض توی گلوم، اما شوخی های احمقانه میکنم... که بخندونمشون... ولی دارم دق میکنم...

خواهر کوچیکه که رفت خونشون، افتادیم به جون کمد لباسات... بمیرم برا دل بابا... هی آه کشیدیم و سوا کردیم... آخی... این لباس توی فلان عروسی تنت بود... آخ، اینو چقدر دوست داشتی، این چقدر بهت میومد...

این یکی خیلی کهنست، سی سال پوشیدیش... انگار هنوز تنت هستن... بابا میگه ازشون ببرید بپوشید.. چند تیکه جدا میکنیم...

اما.... میدونی مامان، میدونی وی امشب دلم رو به درد آورد؟ قبل از رفتنت، مدتی بود میگفتی دلم یه چادر رنگی میخواد... یه چادر گلدار قشنگ، گفتی از چادر مشکی خسته شدی و یمخوای مثل جوونیت، چادر رنگی سرکنی برای مهمونی...اما ناتوان بودی و نمیتونستی بری بازار و و طولی نکشید و حسرت چادر رنگی به دل  برای همیشه رفتی...

میدونین امشب خواهر بزرگه چی پیدا کرد؟ ته کمدت، یه نایلون دید، پر از چادر رنگی های نو تا زده... یکی از یکی زیباتر... گل ریز... گل درشت.. سرمه ای... سبز...سفید... چقدرررر زیبا بودن...بابا می‌گفت اینو از مکه آوردم براش.... و تو از شدت غصه و بیماری سالها فراموش کرده بودی که اصلا چی داری توی اون کند..... آه... مامانی... مادر ... مادر... مادر‌‌.... ننگ بر ما... ننگ بر ما که تا زنده بودی فکر نکردیم یکبار بریم سر کمدت و مرتبش کنیم و ببینیم اون ته تهای کمد چی داری... آشفته بود کمد... پر ازلیاس... و ما احمق ها گرفتار روزمرگی...و ما احمق ها خیال میگردیم خودت باید مرتبش کنی و نیازی به مشارکت ما نیست و تو ! هرگز درخواستی نکردی... ننگ بر ما.. ننگ بر ما که حالا موندیم و چادرها... چادرهای که تار و پودشون از غم و حسرت بافته شده....

مادر یک فرشته آسمانی و نازنین دختری که هدیه خداست برای آرامش قلب سوخته ام

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

جیگرم رو‌کباب کردی عزیزم

کلی گریه کردم

خیلی زیبا نوشتی

خدا رحمتشون کنه و به دل شماها ارامش

حتما بهترین مامان دنیا بوده و تا اخرین لحظه عاشقتون و هنوزم دوستتون داره🖤💔

خدایا خانواده ام رو به دستان قدرتمند تو میسپارم❤️
جیگرم رو‌کباب کردی عزیزم کلی گریه کردم خیلی زیبا نوشتی خدا رحمتشون کنه و به دل شماها ارامش ...

ممنونم عزیزم‌ برای آرامش دلمون دعا کن... بزرگترین حسرت زندگیم این شد که مادرم تا لحظه ای که توانست حرف بزنه گفت بمونم بچه تو رو ببینم ... توی ای سی یو بهش گفتم ببین مامان! بچه من یک ماه دیگه به دنیا میاد... بمون برام... من بی تو دست تنها چکنم ... و اشک ریخت... و حسرت دیدن بچه ام به دلش از دنیا رفت....

مادر یک فرشته آسمانی و نازنین دختری که هدیه خداست برای آرامش قلب سوخته ام
ممنونم عزیزم‌ برای آرامش دلمون دعا کن... بزرگترین حسرت زندگیم این شد که مادرم تا لحظه ای که توانست ح ...

الهی عزیززززم 💔 حق داری گلم

اما مطمئن باش به خداوندی خدا ، الانم داره بچه ت رو‌میبینه و از شادی شماها شاد میشه و از غمت ناراحت

یه مادر حتی اگه تو‌این دنیا نباشه بازم مادره🖤


خدایا خانواده ام رو به دستان قدرتمند تو میسپارم❤️

تسلیت عرض می‌کنم عزیزم روحشون شاد باشه


ببخشید اینجا مطرح می‌کنم سوالم رو درخواست دوستی دادم ولی رد میشه 
اگ امکانش باشه میخواستم سوال در مورد ای وی اف ازتون داشته باشم
میخواستم بپرسم قبل تخمک کشی ‌بعد تخمک کشی تغذیه خاصی لازمه
چون ی جا نوشته بود قبل تخمک کشی گرمی جات وبعد تخمک کشی وقبل انتقال سردی خورده بشه


امکان داره من و راهنمایی کنید 🙏

عزیزم لطفا برای من هم دعا کن خدا صبرم بده دوهفته هست مادرم را از دست دادم والان غمت را ازته قلبم احس ...

خدا رحمت کنه مادر نازنینت رو.انشالله دعای خیرش بدرقه راهت باشه

مادر یک فرشته آسمانی و نازنین دختری که هدیه خداست برای آرامش قلب سوخته ام
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز