2777
2789
یا امام حسین  چرا باید واسه بچه ۱۲ ساله طلسم بگیرن




همون طرف برای مادرمم طلسم هلاکت بسته بود درصورتی که مادرم آزاری بهش نرسونده بود و وسط یه دعوا خانوادگی طرف روانی بوده و مادرم رو که این وسط فقط زندگی خودشو میکرد مقصر میشناخت با مقصرای واقعی🙂

نوزاد بودم طلسمه رو روم بسته بود که تعیین کرده بود توی این سن اثر بکنه

از هرکی بگذرم از اون نمیگذرم

یه آدم روان پریش کبریت گرفت به زندگیم سر یه دعوای خانوادگی که به ما ربطی نداشت و روح و روانمو نابود کرد

اگر در اصل، دین حُبّ است و حُبّ در اصل دین، بی شک به جز دلدادگی هر مذهبی، مُشتی خرافات است....

یه شب خونه مادرشوهرم بودیم اتاق شوهرم پنجره اش چسبیده به دیوار حیاط 

ساعت دو سه صب بود مام با لباس باز خواب بودیم پنجره باز بود 

یهو چشمم افتاد به یکی که بدون لباس رو دیوار نشسته بود فقط شو ر. ت  پاش بود بخدا چندبار چشمامو مالیدم ببینم واقعیه یا خواب میبینم 

دیدم میخنده با ترس زیااااد شوهرمو بیدار کردم تا بهش نشون بدم غیب شد 

خیلیییییی ترسیدم هنوزم قشنگ قیافش یادمه

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ولی هیچی ترسناکتر از این نیست که دو تا مادرشوهر داشته باشی 


من دارم دوتا مادر شوهر😬😰😱

عشق ، بزرگترین متخصص زیباییه !!!                              هیچ آرایشی ، شخصیت زشت را نمی پوشاند !!!
۱۲سالم بود برام طلسم بسته بودن یه شب با صدای جیغ بیدار شدم و دیدم یکی که دار زده شده و از دهنش خون م ...

من هم عین تو داستان دارم خیلییی زیاد عمه و زن بابام و زن داداشم دائما دعا و طلسم میبندن برامون 

چهارشنبه سوری تو باغمون بودیم باید از ته باغ چوب میاوردیم سگ منو همسایمون پاپی که ماشین از قصد چهار چرخ گرفت روش خیلی مهربونو باهوش بود  عاشق منم بود اونجا که چوب بود مار داشت البته مار های اشتلک و ابی و کمتر مارهای راه راه داره  شب بود اون سمت پر اوجی و درخته سمت در خونه دیوار کشیه زمین چون بزرگیه تنها تاریک ترسناکه و ما چندتا مدام میرفتیم میومدیم چوب میبردیم بعد اونجا تاریک بود شنیدی میگن حیوونا میتونن ماورا طبیعه رو ببینن پاپی  به سمت درختا دور دورا انگار ادم دیده عین وقتایی که دزد میگرفت ولی  انگار یه ادم بود ایستاده بود   اینم با هر دفعه پیشش  رد میشدیم پارس میکرد میاوردمش همش البته  بد گفتم باید عکسو ببینین

خدا بگم شما سه تن رو چیکار کنه همین الان سینی از اشپزخونه افتاد کسیم توش نبود  همه پیشمن

چیکار نکنه دیگه 😂😂 

شتتتت 😥😥😥😥😥😥

خیلی زود لبخند میزنی و میگویی :(خدایا،این از چیزی که دعا کردم هم بیشتره.)🥲🌙

فاتحه چیه ادم یادش میره جنه یا ادم ننه باباشم یادش میره فاتحه که جای خود

نمیدونم من همچین چیزی ببینم احتمالا خودمو خیس میکنم😑😂

و او با چشمانی که از گریه سرخ و به خون نشسته بودند هنوز هم لبخند بر لب داشت..:)
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز