2777
2789
عنوان

اون خانوم که در سن ۱۳ سالگی برا دخترش ........

| مشاهده متن کامل بحث + 2799 بازدید | 115 پست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

و منی ک ۱۹ سالمه هنو برای اینکه می‌خوام آرایش کنم باید کلی با مامان و بابام جنگ و دعوا کنم  خد ...

اوه اوه گذاشتن صورتتو اصلاح کنی؟

‏اگه چیپس لیمویی دوس داری نمیخوام نظرتو راجع به هیچ چیز دیگه ای بدونم.     میشه اگه دوست داشتی دعا کنی من خوب شم :((((

دقیقا درست میگید دوستام که منع میشدن یواشکی با پول تو جیبیاشون لوازم آرایش میخریدن همه هم و غم‌شون ...


چه قدر عالی 👌👏👏

من ۱۸ سالگی  هم با اتوبوس میرفتم شهر سر کار .اتوبوس یک ساعتی تو راه بود ...

دخترها با چادر میومدن تو اتوبوس، و تا میرسیدن شهر، چادر را برمیداشتن میذاشتن تو کیف ...

 ارایش میکردن تو اتوبوس ...

مشخص بود که خانواده سخت میگیره و میان شهر حس ازادی میکنن .

همین دخترها اسیب بیشتری از پسرها میبینن چون براشون شرح ندادن و اگاه شون نکردن بلکه ترسوندنشون فقط ...

ترس خوب نیست.اگاه کردن نتیجه داره

دانی از زندگی چه میخواهم ....من تو باشم، تو، پای تا سر تو...زندگی گر هزار باره بود...بار دیگر تو، بار دیگر تو...

من خواهرم واسه بچه خواهرم پالتای بچه گونه گرفته تک شاخ و اینا بچه خواهرم ازشون داخل خونه استفاده می‌کنه ی رژم میزنه ولی هیچ کس حق ندارد بگه چه خوشگل شدی چون میخواییم بفهمه بدونه آرایش خوشگله تربیتشم هیچ اشکالی نداره خیلی هم دختر ساده ای هستش 

تو را من دیده ام با او ، بماند حال و احوالم ،بهم می آمدید اما،توسهم قلب من بودی ،من یقین دارم کسی ظرف دعارو جابه جا کرده تو را من آرزو کردم کسه دیگر تورا دیده
 کاملا درست میگین خیلی ازتون ممنونم

عزیزم ♥️

تو را من دیده ام با او ، بماند حال و احوالم ،بهم می آمدید اما،توسهم قلب من بودی ،من یقین دارم کسی ظرف دعارو جابه جا کرده تو را من آرزو کردم کسه دیگر تورا دیده
هرکسی نظرش فرق مکنه من دخترم 17 سالشه اصلان نمخرم براش 

چرا نمیخری بجایی اینکه سعی کنی کنترلش کنی سعی کن باهاش رفیق باشی 

بهش گفتی چرا براش نمیخری ؟ یا اگ نمیخری انقدراعتمادبنفس داره که به اندازه کافیه زیباست🙂

یاتاحالانظرخودشو پرسیدی چرا دوس داره ارایش کنه 

کاری کنی دختر ازت رونده بشه 

یه‌صلوات‌میفرستی‌واسه یکی شدن حکمت‌خدا‌وحاجت دلمفرستادی بگوبرات‌بفرستم:)برماگذشت‌آنچه‌نباید‌میگذشت‌باقی عمر‌هرچه‌بادا بادا حکمت‌خدا‌انگار‌نمیخواد‌بادلم یکی شه وقلبم شکسته   دنبال‌چیزی‌توتاتاپیکام‌میگردی‌‌‌‌گل‌من؟                                                 این کاربری در دست یکنفره یاد گرفتم خودم باشم واسه پرسیدن مشکلاتم خجالت نشکم

دوستان خواهش میکنم الان موضوع ما مملکت نیست ازتون خواهش میکنم تمومش کنین

 آرایش زود هنگام هم برای پوستش ضرر داره هم باعث بلوغ زودرس میشه خصوصا موادی که داخل وسایل آرایشه سرطان زاست دخترتونو به سمت ورزش هدایت کنید و رو عزت نفسش کار کنید وبا مهربانی براش توضیح بدین لوازم آرایش براش مضر هست میتونین اجازه بدین خودتون رو آرایش کنه ،  اینطوری به جای اینکه عقده ای بشه ازت تشکر هم میکنه 

خدایا تو رو خدا ....گرچه آهو نیستم اما پر از دلتنگیم ضامن چشمان آهوها به دادم میرسی ..
چه قدر عالی 👌👏👏 من ۱۸ سالگی  هم با اتوبوس میرفتم شهر سر کار .اتوبوس یک ساعتی تو راه بود ... ...

دقیقاااااا باهات موافقم 

بعضیا حتی بهشون اجازه درس خوندن هم نمیدن ک بخوان مستقل شن به ازدواج پناه میارن 

عقده ای شدن به خاطر همین تنها ملاک شون اینه ک آزاد باشن 

به چیزای دیگ دقت نمیکنن و گیر یه آدم بد میافتن

ستاره ها تو تاریکی میدرخشن🪐
چه قدر عالی 👌👏👏 من ۱۸ سالگی  هم با اتوبوس میرفتم شهر سر کار .اتوبوس یک ساعتی تو راه بود ... ...


دقیقا

من به اندازه‌ای که مغز نوجوانم میتونست تحلیل کنه مادرم برام توضیح میداد همه‌چی رو

حتی س.ک.س رو از مادرم شنیدم نه از بچه‌های مدرسه، برای همین زنگای تفریحم به جای کلاس‌های خودگردان مسائل جنسی به تفریح و بازی گذشت

عصرا موقع برگشت، تو پارک سر کوچه تاب بازی میکردم نه با پسرا آماربازی

در قالب داستان‌های کوچیک حرف صد کتاب یادم میداد

میگفت فلان دختر با یه پسری حرف میزده، پسره بهش میگه اگه باهاش نیای خونه و کارهای غیراخلاقی نکنی به بابات میگم تا بکشه و کتکت بزنه

اگه با کسی دوست شدی از اینکه ما بفهمیم نترس

بابام از مادرمم تو این مسائل آگاه‌تر بود

اینا اکثرا حرفای بابام بود در قالب قصه و از زبون مادرم تو گوشم میکردن

من گول نخوردم چون والدین اگاه داشتم


من از بچگی عاشق لوازم آرایشی بودم و عاشق آرایش کردن حتی دوست داشتم دیگران رو آرایش کنم😂 

فکر می کردم خیلی باید بزرگ باشی تا آرایش کنی یعنی هر کی آرایش می کنه خیلی بزرگه😂😂 

هیچووووقت هم با مامانم راجع بهش حرف نزدم ۱۸ ۱۹ سالگی خودم کم کم شروع کردم اونم چیزی نگفت یعنی هیچوقت ازش اجازه نخواستم اونم فکر کرد نباید چیزی بگه😆🚶🏻‍♀️

‏اگه چیپس لیمویی دوس داری نمیخوام نظرتو راجع به هیچ چیز دیگه ای بدونم.     میشه اگه دوست داشتی دعا کنی من خوب شم :((((

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز