من دیروز رفتم بیرون یه فروشگاهی از بس استرس داشتم فکر میکنم فروشندها فهمیدن بعد که خرید کردم از مغازه زدم بیرون یه دفعه دیدم سمت چپم یه آقا بود که یه گونی داشت لباس پاره کثیف از ترس اینکه بهش نخورم دویدم به عقلم نرسید که برم داخل مغازه تا بره سریع دیویدم دیگه نفهمیدم بهش خوردم بهم خورد یا نخورد شالم خورد یا نخورد آنقدر بد رانندگی کردم بعدش که نزدیک بود تصادف کنم میدونم حالا تحقیر میکنید این فوبیا وسواس است دست خودم نیست از وقتی آمدم خانه لباس ها رفت داخل لباسشویی و رفتم حمام ولی خرید ها را دادم مامانم حالا دیگه نفهمیدم خوب شست نشست خدا میدونه میگم نکنه پلاستیک خورده باشه به مرده پلاستیک مامان گذاشت تو آشپزخونه همینطور دارم با خودم فکر میکنم حالا صندلی های ماشین کثیف شده با پلاستیک یا با لباس من حالا فلان شد حالا بلان شد دیگه دارم دیوانه میشم خودم هم حمام رفتم موبایل سویج اسپری الکل زدم کل کیف کارت عابر اینا هم همه را شستم آیا من چه مرگم است حالا خودم هم مرده را حس نکردم همش شک دارم به خدا خسته شدم امروز هم کلی گریه کردم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
وسواس داری عزیزم. رعایت بهداشت خوبه اما امکان نداره صد در صد رعایت بشه. فک کن مبلمان. فرش. خوراکی که میخری کفش کیف قبل از اینکه به دستت برسه دست آدمی مثل شما نبوده که همینجور همه چی رو ضدعفونی بکنه پس ریز نشو تو مسئله در حد متعادل رعایت بکن. استرس سیستم ایمنی رو ضعیف میکنه و هزار برابر اون گونی که فقط از کنارش رد شدی مستعد بیماریت میکنه. اینقدر سرت رو گرم کارایی که مودت رو بالا میبره بکن و به اهدافت برس که ذهنت یه جای کم برای این مسائل داشته باشه.