2777
2789

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

نامزد من لعنتی دختر میشدم خوشگل میشد

شال سبز سرش میکردم ب چشماش میاد

من  مصی ام، ۲۵ ساله،  یک عدد نومزد(همسر)دارم که بعد از کلییی سختی بهم رسیدیم(همون جمله کلیشه ای) 😅🤷🏻‍♀️ ناقص بودن ضعف ما نیست طبیعت ماست 🤍🌱🦋 سعی میکنم انسان بهتری نسبت به گذشته ی خودم باشم 🌱🦋 نماد من 🦋 اس،  به منظور رشد و تغییر مثبت.  علاقه مند به مطالعه هستم📚 هیچ انسانی کامل نیست خودت رو بپذیر با تمام نقص هایت 💎 زندگیم ازونجایی شروع شد که درک کردم من یه انسان متوسطم هوش متوسط، زیبایی متوسط، پول متوسط و..سعی کردم با همین متوسط بودن بهترین نسخه از خودم باشم 🌱🤍    به خودم آمدم انگار تویی در من بود این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود ❤هرکسی از ظن خود شد یار من 🤍 farfalla🦋

یچیز میشد بیا و ببین   

‌قطره، دلش دریا می‌خواست. خیلی وقت بود که به خدا گفته‌بود.هر بار خدا می‌گفت «از قطره تا دریا راهی‌ست طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر قطره را لیاقت دریا شدن نیست.»قطرہ عبور کرد و گذشت. قطره پشت سر گذاشت. قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هر بار، چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت.تا روزی که خدا گفت «امروز، روز توست! روز دریا شدن.» خدا قطره را به دریا رساند. قطره طعم دریا را چشید. طعم دریا شدن را. اما...روزی قطره به خدا گفت «از دریا بزرگ‌تر، آری از دریا بزرگ‌تر هم هست؟» خدا گفت «هست.»قطره گفت «پس من آن را می‌خواهم. بزرگ‌ترین را. بی‌نهایت را.»‌خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت: «اینجا بی‌نهایت است.»آدم عاشق بود. دنبال کلمه ای می‌گشت تا عشق را توی آن بریزد. اما هیچ کلمه‌ای توان سنگینی عشق را نداشت. آدم همه‌ی عشقش را توی یک قطره ریخت. قطره از قلب عاشق عبور کرد. و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید، خدا گفت «حالا تو بی‌نهایتی، زیرا که عکس من در اشک عاشق است :)

سرش کردم خیلی مسخره شده بود اگه دختر بود تو خونه میموند😂😂😂

خیلی دیر متوجه میشویم ک دوستان زیادی نداریمـــ ـفقط ادمای زیادی رو می شناسیمـــ...                         🥀🥀🥀🥀💔💔                                                   پرنده ای کهــ  رفت بگذارد برود....💔                                  هوای سرد بهانهــ است    ....                                  هوای دیگــری بهــ سر دارد🥀💔

شوهرم شبیه زن ناصرالدین شاه میشه جان خودم 😕

دختر بور چشم  آبی......اینجارو جدی نگیر تصور کن ساعت میشینی درد دل میکنی و مشاوره میگیری بعد احتمال داره کاربری که مشاوره میده ۱۱،۱۲ ساله باشه 😐😒هرشخصیتی میتونه پشت گوشی باشه حتی داعشی ، وقتی کسی بهت مشاوره میده حواست باشه زود جو نگیری عمل کنی قبلش بشین خوب فکر کن بعضی اینجا انگار بنزیین تو دستشونه منتظرن شعله اتیش رو بیشتر کنن فقط تشویقت میکنن اره خوب کردی بجای اینکه آرومت کنن و بگن این مشکلات برا هرکسی وجود داره مهم اینه چطور باهاش برخورد کنی ، حواست باشه با مشاوره غلط قربانی عقده ها، مشکلات روحی ، کینه ها ، و بیماری ذهنی دیگران نشی ، دنیای مجازی نمیتونه جای خوبی برای مشاوره باشه به ریسکش نمیهرزه. به این موردم اشاره کنم اینجا هرکس با هر دین و مذهب یا آدم بی دین و خدا هم هست پس حواست باشه هرکس هر حرفی زد زود باور نکن و اعتقاد خودت رو زیر سوال نبر 
مردی ک بخاد با ی تار مو تحریک شه مرد نیس... 

چه ربطی داشت الان

‌قطره، دلش دریا می‌خواست. خیلی وقت بود که به خدا گفته‌بود.هر بار خدا می‌گفت «از قطره تا دریا راهی‌ست طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر قطره را لیاقت دریا شدن نیست.»قطرہ عبور کرد و گذشت. قطره پشت سر گذاشت. قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هر بار، چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت.تا روزی که خدا گفت «امروز، روز توست! روز دریا شدن.» خدا قطره را به دریا رساند. قطره طعم دریا را چشید. طعم دریا شدن را. اما...روزی قطره به خدا گفت «از دریا بزرگ‌تر، آری از دریا بزرگ‌تر هم هست؟» خدا گفت «هست.»قطره گفت «پس من آن را می‌خواهم. بزرگ‌ترین را. بی‌نهایت را.»‌خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت: «اینجا بی‌نهایت است.»آدم عاشق بود. دنبال کلمه ای می‌گشت تا عشق را توی آن بریزد. اما هیچ کلمه‌ای توان سنگینی عشق را نداشت. آدم همه‌ی عشقش را توی یک قطره ریخت. قطره از قلب عاشق عبور کرد. و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید، خدا گفت «حالا تو بی‌نهایتی، زیرا که عکس من در اشک عاشق است :)
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز