مادر شوهرم منو نوکر همه می‌دونه

ببین من کلا کار کردن رو دوست ندارم، حتی خونه خودم

ولیییی از این که کسی در مورد بهم امر و نهی کنه متنفرم!!

تو موقعیت مشابه، حتما همسرم رو هم درگیر کار میکنم

میگن املت بزن؟!!

شوهرمو صدا میکنم میگم گوجه بشور و رنده بزن

خودم تخم مرغ میارم

میگن چای بیار؟؟

چای میریزم

روهرمو صدا میزنم که ببره

میگن سفره جمع کن؟؟

ظرفا رو می‌برم 

دستمال میدم شوهرم سفره رو جمع کنه

3 ساله عقدی؟

منظورت رو از سال اخر نفهميدم

بعدش چي ميشيد مگه ؟

ولي ميتوني خودت رو بزني به مريضي اصلا نري

ببين يه پودري هست عطاري ها دارن

لو ميكنيش عطسه و سرفه انت مياد 

به همه بگو كرونا گرفتم ،بمون خونه پدر مادرت

هركي هم زنگ زِد صدات رو داغون كن 

اومدن عيادت هم خودت رو به بي حالي شديد بزن و با اون پودري سرفه كن توي صورتشون:)

هرچی گفت بگو من کمرم یا پام دردمیکنه نمیتونم پاشم خودتون انجام بدید

چرا فکر میکنی اگه به حرف مادرشوهرت نکنی شوهرت طلاقت میده نترس هیچی نمیشه اگه ایندفعه گفت بگو میخام برم دستشویی یا بگو دستم درد می‌کنه میترسم چایی ها بریزه یا بگو خانمش دستپختش بهتره و....  بشکن این بتی که از مادرشوهر ساختی

بلد باش..مثلا میگه فلانی برو املت درست کن باخنده به زنش بگو ساناز خانوم دست خودتو میبوسه عزیزم ازجاتم تکون نخور

مادرشوهرت که گفت برو چایی بیار یا غذا بپز سریع جاری ها رو هم صدا بزن و بگو بیایین کمک کنین دست تنها نمیتونم وقتی هم اومدن کمک خیلی راحت خودتو سرگرم چیزی کن و مرتب بهشون دستور بده البته صمیمانه نه حالت دستوری که کارارو انجام بدن

اگه اینا رو بهشون رو بدی سوارت میشن مخصوصا من که شوهرم یمقدار هم بچه ننست 

اوایل عقدمون با لحن بد گفت چرا خونه مامانم ظرف نمیشوری گفتم من خونه توام بیام بعد عروسی وظیفه ندارم ظرف بشورم قانونا 

من خونه بابامم هروقت دلم بخواد ظرف میشورم دلت میسوزه واسه مامانت بسم الله خودت پاشو بشور 

قشنگ حساب کار دستش اومده الانم یه وقتایی میریم خونه مامانش دخترم اذیت کنه ظرفا زیاد باشه من نتونم بشورم خودش میاد میشوره که مامان جونش اذیت نشه مادرشوهرمم حرص میخوره چرا من میشینم پسرش کار میکنه😒

آفرین سکوت کن. اما توی چایی شون تف کن

اشتباه کردی سکوت کردی . هیچ کسم قدر نمیدونه . از این به بعد یا نرو یا اگه رفتی بگو مادر جون خودش زن داره زن خودش غذا درست کنه . 

يه راه حل خودتو بزن به نشنيدن 

با خنده به در كن 

منم مادرشوهرم همينه 

اما اينسري گفت پاشو نهار بزار بچه ها گشنن (بقيه منظورشه) با اينكه ساعت يك بود گفتم زوده بابا اين كارمو بكنم بعد

چايي بيار گفت چيه اين اب سياها كم خوني مياره من خيلي ساله نميخورم شربتي چيزي بخورين بجاش زير چشمتون سياه شده مادر كم خوني ميگيريد 😅😅😅😅بقيه ديدن از نوكريم خبري نيست پاشدن 

مثلا میگه چایی بیار به خنده بگو من میل ندارم اونم لابد میگه برا فلانیا بیار لگو هر کی میخوره خودش بره بیاره دیگه.یا همون اول بگو من که نمیخورم هر کی میخوره بره برا خودش بیاره

بعدم نرو اگر میتونی.

یه سری همه دورهم جمع بودن خانواده شوهرم ..من ازهمه دیرتر اومدم .حالا یه سری چای ریخته بودن خورده بودن ..تامن اومدم ننشسته مادرشونرم گفت پاشو چای بریز منم رفتم دوسه تا ریختم یاسینی هول دادم جلوش نصفش ریخت تو سینی ..خودمم لب نزدم ...

انگار کوچیک ترازمن نبود اونجا ...

خودشم فهمید 

وقتی سکوت میکنی و حتی نمیتونی بگی نمیام چه انتظاری داری