من مادرشوهر خیای کم بهم کار میگه اما اگه ببینم لهنش بده یا نخوام کار کنم همون لحظه جلو چشمش شوهرمو صدا میزنم میگم مامانت فلان کارو داره انجام بده دیگه مادرشوهرم بهم کار نمیگه
شوهرمم یبار اوایل ازدواجمون خونه مامانس بهم گفت پاشو غذا درست کن برای داداشم زنش رفته بود خونه خواهرش مهمونی من پاشم غذا درست کنم فردا ببره سرکار منم چپ چپ نگاش کردم گفت میتونی یا نه؟ منم جلو برادرشوهرم گفتم نه
بعد که برادرشوهرم رفت بهش گفتم مگه نوکر خانوادگیتم اینجوری باهام حرف میزنی تو جمع؟ زنش نیست که نیست به من چه بره فردا ناهار از بیرون بخوره یا تن ماهی ببره تو حق نداری با من اینجوری حرف بزنی