2777
2789
عنوان

مادر شوهرم منو نوکر همه می‌دونه

| مشاهده متن کامل بحث + 2394 بازدید | 82 پست

من مادرشوهر خیای کم بهم کار میگه اما اگه ببینم لهنش بده یا نخوام کار کنم همون لحظه جلو چشمش شوهرمو صدا میزنم میگم مامانت فلان کارو داره انجام بده دیگه مادرشوهرم بهم کار نمیگه

شوهرمم یبار اوایل ازدواجمون خونه مامانس بهم گفت پاشو غذا درست کن برای داداشم زنش رفته بود خونه خواهرش مهمونی من پاشم غذا درست کنم فردا ببره سرکار منم چپ چپ نگاش کردم گفت میتونی یا نه؟ منم جلو برادرشوهرم گفتم نه 

بعد که برادرشوهرم رفت بهش گفتم مگه نوکر خانوادگیتم اینجوری باهام حرف میزنی تو جمع؟ زنش نیست که نیست به من چه بره فردا ناهار از بیرون بخوره یا تن ماهی ببره تو حق نداری با من اینجوری حرف بزنی 

چرا خودتو سبک میکنی میری؟؟ شوهرت اگر تحمل دوری تورو نداشت جلو خانوادش طرف تورو میگرفت ک اینطور باهات ...

قبول نمیکنه نرم یه جورایی مجبورم میکنه اما امسال باهاش اتمام حجت میکنم ک یا طرفم باشه یا نمیرم

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

موقعی که بهت میگه چایی بیار یا املت درست کن بگو باشه 

ولی بعدش برو حیاط یا اتاقت  اگه گفت پس چیشد بگو حواسم نبود 

چند بار این رفتار پشت سر هم بکنی آدم میشه هر چقد هم نادون باشه باهاش گرم نگیر رسمی باش 

زیادی هم دم دستش نباش هرچند فک میکنم تقصیر شوهرته که بچه ننه اس  

بعد از این میتونم کم کم درستش کنم؟؟ تصمیم داشتم امسال فقط خودمو بزنم ب اون راه حتی ناراحت هم میشه بش ...

اره 

من طبقه بالای خونشون بودم نذاشتن مستقل زندگی کنم همه چیمون باهم بود صبح که میشد میرفتم جاهاشونو جمع میکردم ظرفای صبونشونو میشستم جارومیکشیدم حیاطو بشور ناهار درست کن تا شب همینجوری مهمون میومدم باید پایین میشدم واسه پذیراییو فلان کلا دیگه اخرشم برگشت بهم گفت چیکار کردی مگه وظیفته عروس اوردیم کار کنه منم جداشدم امدیم بیرون خونه گرفتیم بعد اون عین مهمون میرم مهمون میام فقط شامو ناهار بودنی ب ظرفا کمک میکنم همین

روشنفکر بازیاتونو برای خودتون نگهدارید روشنفکری ب توهین نیست جامعه کشش داشتن این همه روشن فکرو نداره

کلا همراهشون نرو یا اینکه همینجوری اون راحت بهت دستور میده شما هم راحت از سر خودت بازش کن چندباری که رک حرفتونو زدین دیگه خورده فرمایش زیادی نداره زیادی روشون دادی هر دفعه به بهانه ای دستورشو اجرا نکن مثلا وقتی میگه املت درست کن بگو ببخشید من کار دارم خانمش براش املت درست کنه 

اره  من طبقه بالای خونشون بودم نذاشتن مستقل زندگی کنم همه چیمون باهم بود صبح که میشد میرفتم جا ...

فقط از خدا میخوام زودتر کمک کنه عروسیو بگیرم خون اجاره کنم دیگ پامم نمیذارم اونجا خیلی با سیاسته جلو پسرش بلده چجوری رفتار کنه ک اونم فک کنه ادم بدع منم

بعد از این میتونم کم کم درستش کنم؟؟ تصمیم داشتم امسال فقط خودمو بزنم ب اون راه حتی ناراحت هم میشه بش ...

عزیزم به اون راه زدن که.نمیشه بی احترامی محسوب میشه.یه چندوقت قبل اینکه بری یه چیزی رو بهونه کن بگو زانوم درد میکنه یا کمرم چند وقتیه درد داره.که اونجا بری نتونن بگن.منم امسال اولین سالی بود تونستم از پس خودم برمیام عید امسال ومیگم هرچی گفتن با شوخی جوابشونو دادم.بدی من این بود خیلی باهاشون صمیمی بودم هرجوری می خواستن رفتار کردن تا الان.ولی جاری دیگم که اونجاست خیلی باهاش با احترام برخورد میکنن.حالا منو بچه فرض میکنن.خیلی ناراحتم ازاین قضیه دارم روی خودم کار میکنم

من مادرشوهر خیای کم بهم کار میگه اما اگه ببینم لهنش بده یا نخوام کار کنم همون لحظه جلو چشمش شوهرمو ص ...

افرین به شجاعتت خخخ 

شوهر منم اگه از من حساب نمی برد منو نوکر کل خاندانش می کرد

ولی جوری رفتار کردم که جرات نداره بگه یه ليوان آب دست ننم بده 

😂😂😂😂

یبار وقتی  خودتو مادر شوهرت هستین بهش بگو ببخشید وقتی عروسای دیگه هم اینجان به اونام کار بدید اینطور که شما رفتار میکنید منو پیششون کوچیک میکنید منکه نوکر بقیه نیستم

وقتی زن فلانی هست چرا من باید براش چای بریزم ؟اونا که از من بالاتر نیستن. 

یا اینکه 

اگه ب شوهرت بگی نمیام باغ چی میشه طلاقت که نمیده ی بار دعوا کن برای همیشه شر نوکر بودن بکن


فقط از خدا میخوام زودتر کمک کنه عروسیو بگیرم خون اجاره کنم دیگ پامم نمیذارم اونجا خیلی با سیاسته جلو ...

خودتو بزن ب بیخیالی دست ب سیاه سفید نزن یجام نشین تورو دست خالی ببینه بهت کار بگه برو بیرون بگرد با گوشی بازی کن 

روشنفکر بازیاتونو برای خودتون نگهدارید روشنفکری ب توهین نیست جامعه کشش داشتن این همه روشن فکرو نداره
بعد از این میتونم کم کم درستش کنم؟؟ تصمیم داشتم امسال فقط خودمو بزنم ب اون راه حتی ناراحت هم میشه بش ...

به دستوراش کاملا بی تفاوت باش وقتی میگه برو چایی بیار برو خودتو سرگرم کن بگو یادم رفت یا خودتو بزن به مریضی به شوهرتم بگو من نوکر داداشت نیستم زنش کاراشو انجام بده 

فقط از خدا میخوام زودتر کمک کنه عروسیو بگیرم خون اجاره کنم دیگ پامم نمیذارم اونجا خیلی با سیاسته جلو ...

تو حالا عقدی و این رفتار ها رو باهات میکنه مطمئن باش همینجوری پیش بره بعد عروسی هم همینه هرسال باید بری 

یه کاری کن باشگاه یا یه کلاسی ثبت نام کن فقط اخر هفته برو باغ

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792