شمارش رو ندارم اصلا ،تک عروسم،دعوتم هیچ وقت نمی کنه که بخام کمک کنم یا نکنم
شمارشو ندارم.همسرم‌زنگ میزنه گاهی گوشی رو میده به من.مهمونی هم فقط خودشونن بیشتر.خودن بهش دیگه زنگ نمیزنم چون دروغگو هستن .هر دفعه زنگ‌میزدم بعدا یه حرفی توش در میومد.
واقعا. من دیشب سر همین با شوهرم حرفم شد
10 روز اومدن شمال خونه ما ناهار و شام و افطار و سحر و صبحانه دادم بهشون چون یه سری روزه بودن یه سری نبودن
الان 5 روزه برگشتیم از شمال دیشب میگه عقلت نمیرسه مامانم اینا رو افطار دعوت کنی
جالبه هر سال ما فقط باید دعوت کنیم خودش و دخترش خسته میشن
اسموفامیلش سیو کردم نه زنگ میزنم تعارف میکنم کمک میخوای بیام
والا فعلا ....zan dai سیو کردم
مادر جون آره کمک میکنم چون خودشم هر وقت میاد خونه پسراش کار میکنه به زور میشینه خیلی زرنگه ماشالا😁
خب اوایل میگفت ولی دید حق با منه
بعد مادرشوهرم اخلاقش یه طوریه بچه های خودش هم باهاش مشکل دارن یعنی خیلی خیلی خودخواهه و پولکی حتی پدرشوهرم تحملشو نداشت سالهاست جدا زندگی میکنه فقط براشون پول میفرسته
بچه هاش کاراشو انجام میدن ولی قلبا ازش راضی نیستن
قبل از اینکه من وارد خانوادشون بشم با همه مشکل داشت
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
