2777
2789
عنوان

اولین عید بدون مامان...

3141 بازدید | 91 پست

پارسال با خودم گفتم نکنه عید بعد مامان نباشه... صورتم رو حتی به تصورش هم برمیگردوندم... مامان تپل سفید من حالا حالا ها هست... مثلا بیست سال دیگه... اوووووه حالا کو تا اون موقع...

اصلا عید ها باید مامان باشه ... معنی نمی‌ده نباشه که!

باید باشه تا درست شب عید، وقتی که من لطف کردم و بالاخره بعد از اتمام کارام دست آخر سری زدم بهش، از همونجا که نشسته با یه حالت التماس و خجالت، بگه؛ بی زحمت اگه تونستی این کاشی ها رو یه دستمال بکش...

و من یه کاسه روحی بردارم و یه کهنه و توش کمی آب و مایع ظرفشویی بریزم و یه دستی به کاشی ها بکشم...

و در کابینت ها... و چقدرم باد در جلو بندازم که من کمک کردم... آخه مامان سالهاست دیگه نمیتونه خونه تکونی کنه... ناتوان شده...

بعد مامانی هی نکاشون کنه و بگه؛ خیر ببینی! چه تمیز شدن... نه خوبه تو اومدی...

امسال اما....

امشب رفتم خونه بابا... تنهایی داشت کاشی های حیاط خلوت رو میشست‌‌... دلم به درد اومد...

از دستش گرفتم و شروع کردم به سابیدن کاشی ها... هی میگفت نکن... تو خودت بچه کوچیک داری... حالا فکر می‌کنه من ازونور تمیز کاری خونه ام گذشتم... نمیدونه که عین فکری ها تمام روز یه گوشه کز کردم و غرق در افکارم هستم...

به کاشی ها نگاه میکنم... یه لایه ضخیم جرم و چربی روشون نشتسه... با خودم میگم، بابا برا کی داره تمیز میگنه؟! کی میاد پیشش... اصلا کی ازش تشکر می‌کنه... کسی نیست که بگه خیر ببینی...

کاشی ها رو با آب داغ و اسکاچ و پودر محکم می سابم...

لعنت به من! این کاشی ها از زمان ساخت این خونه تمیز نشده بودن! چرا اخه؟؟ چون اونجا متروکه بود... چون پشت گاز بودن... چون در دسترس نبودن... چون کسی نمیدیدشون... یا شایدم نه! دقیقا چون من خیلی تنبل و تن لش بودم... چون احمق بودم و هیچوقت فکر نکردم که روزی حسرت بکشم که کاش مامان بود و با دیدن برق زدن کاشی های این حیاط خلوت متروکه، چشماش برق می افتاد... اگه بودش حتما هزار بار می‌گفت خیر ببینی... و حالا من بدبخت چقدررررر به این دعاش احتیاج دارم...

وای به حال من بدون دعای خیر مادرم.... وای به حالم...

مادر یک فرشته آسمانی و نازنین دختری که هدیه خداست برای آرامش قلب سوخته ام

الهي بگردم

فقط من ميفهمم چي ميگي😔

بابا ايول…بابا گنده😏 بيكارِ علافي كه گزارش ميزني من مغازه سيم كارت فروشي دارم تو بزن حالا😊❤️ تعصب داشتن و افتخار كردن واسه چيزايي كه خودمون تو انتخاب و بوجود اوردنش هيچ نقشي نداشتيم ( مثل دين!قيافه!محل تولد و……)مسخره ترين كاريه كه متونيم انجام بديم ) به اعتقادات نظرات هم احترام بزاريم وسعي نكنيم عقيده كسي رو بزور عوض كنيم!!!  فقط انسانيت🍃#كاربر قديمي هستم 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

وای عزیزم قلبم به درد اومد 😭😭😭😭

اخ ک مامان روح خونه ست قلب دختره😭


"گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود" از عمق وجودم حسش کردم این جمله رو 🥺 تو غیرممکن ترین حالت زندگیم به عشقم رسیدم بعد از ۷ سال 😍 امیدوارم همه این حس قشنگو تجربه کنن👰👫 میشه واسمون دعا کنی زودتر بریم تو خونه ی عشقمون؟🤗💒😍ممنونم ازت💚 امیدوارم به هرچی میخوای برسی دوست قشنگم😍💚

🥺💔

انگار مامانم رفته بازار منو نبرده...انگار همه دوستام افتادن کلاس 1 من افتادم کلاس 2...انگار نقاشی 19 گرفتم...انگار همه رفتن اردو به جز من...انگار همه کلاسن من نمیتونم کلاسو پیدا کنم...حالم اینطوریه...

چرا وای بحال تو ؟ وای بحال خواهر و برادر من ک چند ساله با مامان بابای  خوبمون قطع رابطن بخاطر اینکه ازدواج کردن و دور برشون داشته فک کردن کسی شدن !!! اونم مامان گوگولی من ک نه دخالت میکنه ن اذیت و نه حتی ناتوانه ک بخواد کسی کمکش کنه ، فقط کمک میکنه و لطف  . 


Gunnen ب معنی خوشحالی بخاطر شادی کسی که دوسش داری ؛یعنی ی نفر رو اونقدر دوسش داشته باشی، اونقدر برات عزیز باشه که با خوشحالیش حال تو خوب بشه!☁️🤍
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز