2777
2789

من تو همکلاسیام داشتیم راهنمایی چندنفر ازدواج کردن، یکیم میشناسم تو ۱۶سالگی زایمان کرد و چون بدنش توان نداشت یه مشکلی پیش اومد کلا دیگه قدرت باروری رو از دست داد بنده خدا، شوهرشم رفت زن دوم گرفت چون این زنش دیگه بچه دار نمیشد

ایقد بچه مچه شوهر کردن حس ترشیدگی بمون دست داد

من پناه ام🤍🌙.میشه واسم نفری یه حمد بخونین هدیه کنین به ام البنین؟🥺که به حاجت ۱۰ سالم برسم😔 حاجتم ازجونم برام عزیزتره💔 خدایا میشه دستامو با دستای عشقم پر کنی؟؟🥺🍃                                                                                                             🪄من قلبم مریضه بام کل کل نکن💜

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

این کار خیلی اشتباه به صرف گزارش زدن که نیست اگر اینجوریه که هر کی گزارش زد بترکونن تاپیکو کار نی نی ...


دقیقا . ببین من اوایل این کاربریم بود بعد یه نفر اومد الکی منو تو تاپیکم به فحش بست بعد رفت درباره م تاپیک زد که مهرابان تاپیکاش دروغه و کلی بدو بیراه. بدون هیچ مدرکی .نمی دونم از کجا سوخته بود و ناراحت بود من نه تا حالا دیده بودمش نه کاری باهاش داشتم .بعد تا تاپیکی که در مورد من زده بود رو دیدم اومدم یه کامنت در دفاع از خودم بنویسم دیدم نوشته شما تعلیق شده اید 😐😶😐 تا ده دقیقه تو شوک بودم اینجوری به صفحه خیره شده بودم 😵‍💫😵‍💫😵‍💫😵‍💫 فکر کن بیان الکی فحشت بدن بعد درباره ت تاپیک بزنن بهت تهمت هم بزنن بعد تعلیق هم بشی 😶😶😶😶 بعد حالا اون آقا میاد از کارای  نی نی یار دفاع هم میکنه 

دقیقا . ببین من اوایل این کاربریم بود بعد یه نفر اومد الکی منو تو تاپیکم به فحش بست بعد رفت درباره م ...

راحتترين راه اينه اينجا درد دل نكني اونقدر اينجا دروغ و واقعيت قاطي شده كه من اصلا تاپيكاي اينجا رو باور نميكنم 

یه مدتی داوطلب برای کمک های فرهنگی و اموزشی روستاها میرفتم

یک روستایی ک جزو یه استان دیگه ای بود، چندشب تو روستا اقامت داشتیم من رابطم با بچه ها خوبه. اون چندروزی که بودم اونجا بچه ها بیشتر روزو جمع میشدن دورم باهام همه جا میومدن و منم روزی دوسه ساعت بهشون مسائل بهداشتیو یکم درس مدرسه و کاردستی و نقاشی اینا یاد میدادم

روز اخر دیگه بچه ها باهام حسابی رفیق شده بودن و راحت پیشم حرف زدن و شد آنچه نباید میشد

چیزی شنیدم ازشون ک وقتی به همکارا گفتم همه افتادن به گریه کردن


بچه ها مورد تعرض بودن از طرف نوجوان ها، پدرمادرا و پیر روستا هم خبر داشتن و بهشون گفته بودن ساکت حق ندارید به کسی بگید، جلو ی اون آزارگر هارو هم نگرفته بودن و چندسال بود اون دخترپسرای کوچیک داشتن تعرض رو تحمل میکردن و پدرمادرا هم میگفتن ساکت



به روی یک مادر اوردم البته نگفتم بچه ها خبردادن، گفتم خودم اتفاقی دیدم. بهم گفت ب شما ربطی نداره

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792