2777
2789
عنوان

پیرو تاپیک که با شوهرم بحث مون شد

1155 بازدید | 113 پست

تو رو خدا کمکم کنین امیدم اول به خدا بعد به شماست

دیشب تاپیک زدم گفتم شوهرم دیر اومد خونه و دروغگویی کرد باهاش بحث کردم ولی اون برداشت گفت به تو ربطی نداره کجا بودم

بگم من مریض بودم افتاده بودم خونه بابام

دیشب توضیح دادم اول اش رو

ادامه اش بگم دیشب چمدونم رو بستم دید چیزی نگفت


بعد که اومد خونه ساعت ۲ شد تو سالن خواب بود

رفتم همونی که گفتین رو بهش گفتم

گفتم تو مشکل که داری. دست بزن هم داری. من همینجوری پات واستادم. فردا میرم. پی مشکل ات دفتی که رفتی نرفتی دیگه منو تو این خونه نمیبینی

ولی اصلا توجه نکرد انگار دیوار باهاش حرف بزنه. روشو کرد اونور خوابید

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

و متاسفانه دعوا شد دوباره

روانی دیدم صدای چاقو میاد از سرویس هام برداشت آورد گفت من خودم رو نمیکشم گناهه تو بیا منو بکش

چاقو رو پرت کرد رو تخت که خوابیدم بعدش رفت

منم بردم گذاشتم سر جاش گرفتم خوابیدم 

صبح هم با مامانم زنگ زدم میخوام بیام اونجا

اولا خونه نبودن بعدش گفت بعدا زنگ میزنم بهت

بعدشم پیام داد گفت مگه برای دیر اومدن قهر میکنن؟

دیشب خود مامانم کنارم بود دید داره دروغ میگه شوهرم

گفت باید صبر کنی. گفتم تا الانشم صبر کردم

بخدا اگه برم قهر همش بهانه است برای دیر اومدن اش

مردیکه نفهم با همه کاراش پاش موندم دو قورت و نیم باقیه

مامانم زنگ زد گفت دوباره بریم مشاور قهر نکن نیا اینجا

گفتم مامان نا الان خودت ببین چند چا مشاوره رفتیم همه شون یه حرف رو زدن. تو گوش کردی به حرفشون؟ گذاشتی من عمل کنم

گفت دیر اومده که اشکال نداره مگه بابات هم دیر بیاد من میتونم حرفی بزنم بهش. باز تو گله کردی. اگه من به بابات بگم بهم میگه به تو ربطی نداره کتکم میزنه

گفتم مامان خیال میکنی این کارا رو نکرد با من؟

گفت خود دانی مشاور گفت همه مشکل ها راه حل داره بریم حل کنه

بخدا قسم سری آخر رفتیم مشاوره زنه گفت دختر خودم بود نمیذاشتم لحظه ای زیر دست این مرد بمونه. شوهرش مشکل داره حل نمیشه

ولی این مادر من کوتاه نمیاد

همش میگه یه کاری نکن بعدا پشیمون شی

دلش میخواد تو این زندگی بپرسم ولی جدا نشم

عزیزم شما راهکار مناسبی انتخاب نکردی.

الان نمیتونم ولی هر وقت کردم میام بهتون راهکار میگم

با همین کارها بیشتر اظهار عجز و ناتوانی کردی تا اقتدار.

اون خانم هم ی چیزی برای خودش گفته.

اینستا داری؟

سلام عزیزم 

شما باید خودت تمرین کنی کجا سکوت کنی 

کجا حرف بزنی 

چه زمانی خواسته ی خودت رو بگی 

همون اول طرف اومده خونه شما شروع کردی 

مگه بچه س کجا بودی ...نپرس میدونی که اخلاق نداره 


لایک نفرمایید دوستان به غیر از استارتر عزیز و کاربر محترمی که ریپلای کردم لااقل بفهمم پستم رو خوانده اید  عزیزان .زندگیِ فعلیِ من و شما در برابر زندگیِ بَعدی،بسیار کوتاه،بسیار فرعی وبسیار ریز و گذراست.همچون جرقه ای است که از آتش اجاقی بپرد و گم شود.برای آنکه در زندگیِ بَعدی تا ابد و برای همیشه در آسایش و شادی باشیم ، کافیست همین یک لحظه ی گذرای عمر این جرقه را خوب بمانیم...

باهاش منطقی صحبت کن و تمام مشکلاتش رو بگو که خودشو اصلاح کنه

ولی من اگه به جاش بودم ؛ هیچوقت اون دختری که برام گریه میکرد رو ول نمیکردم🖤 دوستان برای سلامتی بیماران صلوات هدیه کنیم🌱
سلام عزیزم  شما باید خودت تمرین کنی کجا سکوت کنی  کجا حرف بزنی  چه زمانی خواسته ی ...

نه منو خونه بابام گذشته بود خودش رفته بود

دیر لوند دنبالم

منم مریض بودم اونجا افتاده بودم

بهم گفت ربطی نداره بهت کجا بودم

شب باید میموندی خونه بابات نمیومدی خونه

من هر کاری ام بکنم حقم نیست که کتکم بزنه

مشکل جنسی داره ۴ ساله ازدواج کردیم آخرین باری که اومده سمتم یادم نیست کی بوده

دارم میسوزم و می‌سازم حقم نیست اینجوری کنه باهام

باهاش منطقی صحبت کن و تمام مشکلاتش رو بگو که خودشو اصلاح کنه

بآور میکنی بهش گفتم

ولی نه زیاد که همش تکرار کنم

اکثرا سکوت کردم ببینم خودش چکار میکنه تلاشی میکنه برای زندگی که میبینم نه نمیکنه

به زبون خوش گفتم به تهدید گفتم

هیچ کدوم کار ساز نبودن

به زبون خوش گفتم عزیزم طلاق نمیگیرم ازت پلت میمونم با هم زندگی مون رو بسازیم نشده

تهدید کردم گفتم میرم از زندگی که آیتم اصلا به تخمش نیس

والا من از مادرتون تعجب میکنم اگه ایشون پشتت بود ده هیچ جلو بودی

بر فرض خودش پشتمه

ولی نبست

باورتون میشه بهش که گفتم بیام خونه تون نزاشت گفت قهر نکن

گفتم مامان یه معذرت خواهی که باید ازدم می‌کرد لااقل 

مامانم برداشت گفت مگه تو منو اذیت کردی معذرت خواهی کردی که شوهرت ازت بکنه

گفتم مامان بخدا که کردم ازت. اصلا چه ربطی داره

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

ناشناس🤍🪴

verdigris | 1 دقیقه پیش

صلوات

توسکاnu | 1 دقیقه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز