من ک تا اخر عمرم نفرینشون میکنم 
اون خواهرای آشغال شوهرم خدا بزنه تو کمرشون خودشون هرکدوم ۱۵ ساله ازدواج کردن خونه جدا زندگی جدا گفتم چطور اونا خونشونو قفل میکنن میان اینجا ولی من اینجا حریم شخصی ندارم از دستشون ...
الان دیگه شوهرمم وقتی من نباشم در خونه رو قفل میکنه ولی گفتم چ فایده اون چن سال خیلی اذیت شدم روی روانم تاثیر گذاشته 
اها اینو نگفتم برات خواهر شاخ درمیاری 
من شوهرم چون زود ب زود میره پایین و میاد گاهی در حیاطو یادش میره ببنده 
چن بار بیشتر بخدا خواهر گوچیک شوهرم و پسرش میدیدن در بازه یهو میومدن تو خونه حالا فک کن من چ حالی داشتم چن باری سر سفره غذا سر رسیدن دیگه داشتم دیونه میشدم 
این بی شخصیت گه کثافت دیگه نمیگفت شاید اینا مشغول کاری باشن سا خوابسده باشن خلاصه بگم الانم میونم با هموشون خوب نیست  دوس ندارم خیلی باهاشون زفت و امد کنم بس ک اذیتم کردن خدا ازشون نگذره