مچ مادر شوهرم گرفتم چه کار کنم 😥😥😥

اميدوارم ك هيچوقت نتونن اذيتت كنن و أين فقط لازمه ش اينه ك مظلوم و توسري خور نباشي 

كنترل شوهرت و زندگىت رو دستت بگيري و أين تو باشي ك در مورد رفت و امدت و همه چيت ، برنامه ريزي ميكني نه اونا برات برنامه ريزي كنن 

و واسه بي محلي هاشون هم وقتي بفهمن برأت مهم نيست و نميتونن ناراحتت كنن ، از اونور توهم بهشون بي توجهي كني ، ميفهمن ك با أين روش نميتونن ازارت بدن و احتمالا كمترش ميكنن 

اميدوارم موفق زندگى كني 💜

مناسفانه بینهایت میتونن ناراحتم کنن.و شوهرمم هم عقل و شعور نداره ازم دفاع کنه یا پشتم دربیلد.

میدونی اونها بیمحلی میکنن و هدفشون اینع که منا از جمع خودشون حذف کنن دوستم ندارن بیدلیل.

نمیدونم چرا بیخیال این موضوع نمیشم و همیشه غصه میخورم

غیرمستقیم به مادرشوهرت بفهمون این کارش رو متوجه شدی، به شوهرت هم غیرمستقیم بگو. مثلا اینکه رفیقم یه مادرشوهر بی ادب داره میاد خونه اش بی اجازه دست به وسایلش میزنه، یا ..‌‌. ببین ازین مادرشوهرا اگه جایی غیر خونت دیدی براشون تعریف کن، بگو بیچاره رفیقم خیلی اذیت میشه، یا اینکه بگو من میرم بیرون برمی‌گردم انگار وسایلم جابجا میشن میگم نکنه جنی چیزی هست خونم بیا عوضش کنیم ...  

چقدر عالی توضیح دادی

من حسابی ازت یاد گرفتم

چند سالته؟

[QUOTE=273927587]بچه ها لطفا تاپیک اخرم گزارش بزنید پاک شه خواهش می کنم  این سه صلوات واسه حاجت رواییتون  ...[/QUOT

چجوری؟ قضیه گزارش زدن چیه

اينكه ميخوان از جمع شون حذفت كنن خوبه ك، كار رو براي تو راحت ميكنن ، اصلا چرا سعي كنن!؟ خودت، خودتو از جمع شون حذف كن و هم خودتو و هم اونارو خوشحال كن عزيزم 

بعد اينكه شما خودت يه زن بالغي و رشد كرده اي عزيزم، قراره مادر بشي و حتى اگه نشدي هم ، بعنوان يك زن ، بايد بتوني از خودت دفاع كني 

شوهرت پشتت در بياد چه بهتر ، در هم نيومد ، خودت از خودت دفاع كن و انقد بي محلشون كن تا ادم شن

لطف دارين عزيزم 💜

٢٤ 

من باشم

یکم یکم میگم 

مثلا : همش حس میکنم کسی تو خونس ، خومو میزنم تو اون راه ! میگم جنی چیزی تو خونس

همه چی رو باز میکنه کابینت رو کمد هارو

چند بار نشون گذاشتم دیدم .......بعله شیطنت زیاده...

حس خیلی خیلی بدی دارم،، دارم دیوانه میشم

یه چیز بگم مسخره نکنیا حتی حس میکنم آسیابم مصرف شده دست خورده یه خورده هم جا ب جا شده😉

اگ طرفم گفت نه من باز کردم فلان بهمان

میگم دست خورده تو هزاران بار فرق میکنه

به من نگووووو  دارم میگم غیر از من و تو یکی دیگه دستکاری میکنه

مثل مادر شوهر من که من خونه نمی‌شدم میومد خونمو میگشت

سلام عزیزم

منم مشکل شما رو داشتم طبقه پایین مادر شوهرم زندگی میکردم هر روز تو خونم بودن خودشو دختراش و نوه هاش. همش میومدن وسایلمو میبردن بالا که به قول خودشون لجمو درارن منم اون موقع سنم خیلی کم بود. روم نمیشد حرف بزنم بمیومدن مواد خوراکی ازم میبردن بعدش نگهداریه مادر شوهرمم با ما بود خیلی سخت بود بعد از یه سوال خونمونو عوض کردیم ولی هیچ وقت ارتباطمونو قطع نکردیم و همیشه همسرم کارای پدر مادرشو انجام میداد منم هر کاری از دستم بر میومد میکردم اما اینجوری خیلی راحت تر بودیم چون دیگه سرشون تو زندگیمون نبود. 

البته شما اونجا رو خریدی ولی به نظرم خونتونو بفروشید و یکی دیگه بخرید 

ببخشید حرفام طولانی شد

بابا دهنتو🤣🤣🤣🤣🤣