بچه ها ماکارونی درست کرده بودم یه تار مو توش بود مادرشوهرمم شروع کرد حرف زدن کلا شوهرمم عصبی کرد غذا دست نخورده ربختش توی سطل اشغالی یعنی غذا چنگال نخورده بود😐😐😐😐هزار بار دیدم مادر شوهرم توی غذاش مو بوده با خنده رفعش کرد الان مال من ....از غصه دارم میمیرم واقعا اذیتم میکنه هرچی تایپنک دارم همش در مورد این زنه
اگه اخلاق همیشه همینه به مامان یا بابا بگو بیان صحبت کنن اخه عزیزم چند وقت دیگه قراره بچه بیاد نمیشه هی سر این چیزا دعوا کنید اعصاب بچه داغون میشه از بچگی
موهامو رنگ کردم زد ونارنجی شد ظهر همسر وبچه هام که آمدن پریدم جلوشون گفتم از این به بعد براتون تنوع غذایی دارم طفلکی ها باکلی ذوق آمدن سر سفره گفتن تنوع غذاییت کو گفتم از این پس به جای موی مشکی موی نارنجی توی غذا پیدا میکنید