سلام خانما
من توی تاپیکای قبلیم توضیح دادم حدودی
اینکه الان تقریبا ۵۰ روزه خونه پدرم هستم‌برای طلاق
بعد دو سال و نیم ازدواج کردیم و ۱۰ سال هم میخواستیم همدیگرو ک خامواده من مهالف بودن دلیل مخالفتشون هم این بود که عصبانی هست
خلاصه از دوران نامزدی خیلی بداخلاق بود فکر میکزدم درست میهش و استرس داره
خب دلیل طلاق؟
خو
گذشت ازدواج کردیم هفته اول عروسی کتکم زد بخاطر اینک اینستا نصب کردم دیگ خلاصه بگم کلی دعوا فحش و توهین
چندین بار توی خیابون ب بدترین وجه ممکن ابروریزی کرد دیگ اخرین بار ۵۰ روز پیش بود تقریبا دعومون شد کتکم زد و وقتی فهمید دارم وسایلمو میبرم ک برم شروغ کرد فحش دادن و پرت کردن وسایلم تو کپچه
خلاصه این ۵۰ روز ۳ باز خودش اومد یک بار خانوادش
طلبکازه همش میگه تو ابرو بردی
میگ چون بقیه فهمیدن اگر تا فردابزنگزدی دیگه طلاقت میدم
خب بعدش
حالامن دیگ ب پدرم گفتم بهشون بگ بیان برای طلاق
واقعیت از اعضای خانوادم فقط بابام میگ یه فرصت بده
خودم کلاقه ام
از طرفی هیچ چیز ندیدم ک دلم راضی شخ برگزدم
یک رفتار خوب یه محبت هیچی هیچی
از طرفی میگم نکنه فرصت ندم پشیمون شم تو اینده
مگه تغییر ب همین سادگی هاست خواهر
تروخدا گولشون رو نخور
آنقدر خانم ها دیدم با این شرایط ... اول زندگی این جور نشونه هارو داشتن
تازه جدا هم شدن !
ولی با چرب زبونی و قول و وعده الی برگشتن سر خونه اول
درست نشده هیچ بدبخت تر هم شدن
حداقل الان بچه دارن و پاسوز بچه شدن
