من دیشب بعدازیک ماه ک مادرشوهرم خودش گفته دلش برابچه هاتنگ شده ساعت پنج بچه هاروبردم اونجا باشوهرم رفتیم جایی کارداشتیم ساعت نه برگشتم دیدم شام نزاشته یه ساعت نشستیم دیدیم خبری نیست برگشتیم خونه درصورتی ک برادرشوهرم پرسیدبرگشتید میایداینجاگفتم اره مادرشوهرمم خیلی جوونه ینی ازپس کاربرمیادبعدک اومدیم خونه دخترم گفت ک اون گفته ک من رفتم پی دوردوربچه هاموانداختم اونجابعدگفته یه تخم مرغ درست کنم بدم اینا ینی بچه هام کوفت کنن بخدااگ نبرم یجورمیگ ببرم اینجوری شوهرمم گفت دیدی بهت گفتم نریم اونجا الان بنظرتون چ رفتاری کنم بخداماه پیشم گفتم فردا شب میایم خونتون ازروزقبلش بازم شام نزاشت من نمیدونم بنظرتون چکارکنم انقدبی احترامی میکنه مثلادیشب یه ساعت نشستیم یه چایی نیاوردبعد ساعت هشت زنگ میزنن ماشام میایم من بخدادرست میکنم