باردارم و نمیدونم چرا بیشتر عادت کردم خونه بابام بمونم انگاری حالم بهتره ..
حالا بعد یک هفته به زور ک هعی اذیت میکرد یلا منو آورد . بعد ساعت ۹ شب اومد نشست همش میگف پاشو آماده شو منم نمیخاستم اپیلاسیون هم داشتم آخه همش میگ نمیخاد بیا بریم . بعد گف میرم کارمو تمام میکنم آخر شب میام منم دوست ندارم برم . نمیدونم ولی از دستش ناراحتم عصبی ام دوست ندارم برم پیشش باشم واقعا اذیتم میکنه اومدم حال هوام عوض شه چیکار کنم آخه ؟😐😐
ویار داری شاید بهش 😅😂
😐من سکوت🚶♀️🤚
خوب عزیزم اونم آدمه بهت احتیاج داره اگه میخواستی خونه پدرت باشی چرا ازدواج کردی
عزیزم اینجوری نکن باهاش برو اگه نری ازت زده میشه اونوقت منجر به اتفاقای بد تر میشه
واا چرا نمیزاره بمونی...من ی ماهه اینجام با دوتا بچه
چرا دخترای این دوره زمونه معنی ازدواجو نمیدونن؟
تو دیگ ازدواج کردی باید بری خونه خودت
فکر کن شوهرت به بهانه های مختلف بره بمونه خونه مامانش چه حالی میشی؟
عزیزم یک چیز و خواهرانه بهت میگم
به اندازه کافی ما خانوم ها بعد از زایمان حواس مون به بچه می‌ره. و رسما همسر مون میشه اولویت آخر.
این دوران بارداری که خدا رو شکر مشکل خاصی هم نداری بیشتر به همسرت برس.
سردی و کم شدن روابط عاطفی بین همسران کم کم شروع میشه و یک دفعه میبینی که شوهرت جدا می‌خوابه ، سرش مدام تو گوشیه یا خیلی چیزای دیگه وقتی خودش اصرار میکنه ، شما هم سعی کن تا حد امکان پا روی دلت بزاری
